سه
سرود
سفر در دو
سو
من و
ترن –
تند تند -
سوی غرب می رويم.
اما - دل؟
نرم ٬ نرم
سوی تو.
ای درخشگاه ی -
شعرو
آفتاب. !
*****
گودی يی ژرفی
روی پيشانيش ؛
قطره های خون -
لای - پيچاپيچ دستا ر سپيدش ٬
چون گلی سُرخی فراز بستر برفی .
... اين سپيدين دشت ٬
سرشار ازشقايقها ست !
*****
بيرون پنجره
آواز پای خسته باران -
که سوگواری باغ آمده .
پائیز
است !
*****