دو بيتی ها
شمالی لاله زار لاله زار است
زمستانش زمستانش بهار است
شبم در غربت و روزم به غربت
عزيزانم ــ عزيزان انتظار است
شكرالله « شيون»
خدا خواهد به شب انجم برويد
طرب در خانهء مردم برويد
درختِ سيب دايم بار گيرد
به اين دشتِ کلان گندم برويد
« م. مجمر » ــ مسعود قانع
تو همچون اشک در چشم بهاری
تو همچون ناله بر برگِ چناری
زمين کشور من پاره پاره است
چرا باران؟ چرا گندم نکاری؟
شكرالله « شيون»
زمين ها مزرع درد است، زمين ها
زمين ها باغ شبگرد است، زمين ها
کجاي خاک را گندم بکــــاری؟
زمين ها ملک نامرد است، زمين ها
م « مجمر » ــ مسعود
قانع
زمين ها زرد؟ نه ، سرخ است از خون
و آلودند خونـش را به افــيون
بيا گندم تبارم تا برانـــيم
ز گندمـــزار ، نا مردان ملعون
شكرالله شيون ۰۵/۰۵/۰۵