© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

روح افزا زمر

 

 

 

 

روح افزا زمر

عضو اکادمی علوم افغانستان

 

 

 

جنبش زنان و فرود و فراز آن در افغانستان

 

 

 

 

زنان نيمی از نفوس کشور ما را تشکيل ميدهند برخلاف تصورات عقبگرايانه که زن را «عاجزه» مينامند هميشه در کنار مردان بصورت مستقيم يا غير مستقيم در حيات اقتصادی ـ فرهنگی سهم فعال داشته و در پهلوی تنظيم و اداره ء امور منزل و تربيت اطفال يکی از نان آوران خانواده بوده و ميباشند.

سهمگيری زنان در صنعت قاليبافی ، گليم ، نمد، خامکدوزی منسوجات نخی و پشمی در صفحات شمال کشور ، در هرات و باميان ، جمعآوری هيزم، چوب و ميوه از جنگلات ، اشتراک در جمعآوری محصولات زراعتی و خوشه چينی در ساير ولايات افغانستان موءيد قول ما در اين زمينه است.

همچنان زنان در ايجاد و تشکل فرهنگ کهنسال ما شريک بود اند که رابعه بلخی ، عايشه درانی ، نازو انا، زرغونه انا، مخفی بدخشی، حنظله بادغيسی و تعداد ديگر از ستارگان شعر کلاسيک افغانستان سهم برجسته يی در اين عرصه داشته اند.

شجاعت، دليری و شهامت زنان افغان در ميدانهای جنگ و نبرد نيز علامت ديگری از همسری و همسنگی زنان را با مردان بيان ميکند. مبارزات غازی ادی، ملالی و تعدادی شمار ديگری از شير زنان گمنام کشور ما که دوش بدوش مردان در سنگرهای داغ جنگ برضد اشغالگران خارجی جنگيده اند گواه ديگری از اين واقعيت است که زنان در شجاعت ، دليری و شهامت در ميدانهای جنگ نيز دست کمی از مردان ندارند.

چنانچه فرياد ملالی در جنگ ميوند خطاب به مبارزين راه آزادی کشور که:

 

خال به ديار له وينو کشيږدم

چه شيکی باغ کښی گل گلاب  و شرموينه

که په ميوند که شهيد نشوی

خدايږو لاليه بی ننگی نه دی ساتنه

 

جاودانه ثبت تاريخ آزاديخواهانه ء افغانستان ميباشد.

اما دريغا و حسرتا که تسلط ديرينه اختناق مهلک قرون وسطايی، عقبماندگی وزن ستيزی بر کشور ما مجال انرا نداد تا زنان با همه ظرفيتها و امکانات خود در عرصهء های اجتماعی  ـ سياسی قد راست نموده و موقف شايسته شانرا در جامعه اشغال کنند.

 

 

شکست سکوت و آغاز نوين

 

زمانيکه شاه امان الله در سال 1919 بقدرت رسيد ، ميخواست افغانستان را از عقبماندگی رهايی بخشيده و جامعه مرفه، آزاد و مدنی را اعمار نمايد که تأمين برابری حقوق زن و مرد يکی از ارکان اساسی برنامه او را تشکيل ميداد. برنامه اصلاحات شاه به جنبش زنان رمق تازه بخشيد و زنان به تشويق شاه و رهنمايی ملکه ثريا به فعاليتهای اجتماعی ـ سياسی بصورت متشکل و منسجم برای اولين بار در سال 1919 آغاز نمودند. اولين جريده اختصاصی زنان بنام « ارشاد النسوان 1»  و نخستين سازمان زنان بنام « انجمن حمايت نسوان 2 » که « دوازده نفر از وکلای زنان کابل اداره ء انجمن را بدست داشتند 3  » در همين دوره بنياد گذاری شد.

 

قبل از سال 1919 تحصيل علم و معرفت منحصر به فاميل های مرفه و خانواده های سلطنتی بود و مکاتب نسوان برای عامه مردم وجود نداشت، مکتب عمومی نسوان برای بار اول بنام مکتب تدبير منزل «در محلهء باغ عليمردان به معلمی معلمات جرمنی و ترکی 4 » تأسيس گرديد.

همچنان شاه امان الله بمنظور تعميم علم و معارف ميان زنان و دختران در سرتاسر افغانستان تصميم گرفت تا مکاتب نسوان را در ولايات کشور نيز ايجاد نمايد. مير غلام محمد غبار در اين زمينه چنين مينويسد:

 

« شاه امان الله بعد از ختم لويه جرگه سال 1928 در چمن ستور کابل مجلس بزرگی از مامورين ملکی و نظامی و يکعده رجال ديگر را تشکيل کرد و شخصاً پروگرام آينده حکومت را تشريح و منجمله تأسيس مکاتب زنانه را در تمام کشور هدف دولت اعلام نمود. در همين مجلس بزرگ بود که اولين گروپ دختران که راهی  ترکيه جهت تحصيلات عالی بودند با شاه و ساير اراکين دولتی خداحافظی نمودند.5 »

 

گام های بعدی در زمينه تأمين شرايط مساعد برای رشد و انکشاف زنان در دوران سلطنت محمد ظاهر شاه (1933 ـ 1973) برداشته شد. برداشتن حجاب زنان در سال 1959 و متعاقب آن تشکيل « موسسه ء نسوان» که در حقيقت سازمان رسمی زنان بود، نقطه عطف را در تاريخ نهضت سياسی ـ اجتماعی کشور ما تشکيل ميدهد برخی از ملاهای متحجر که درک عالمانه و درست از جوهر اصلی اسلام نداشتند نزد داود خان که در آن دوران صدراعظم افغانستان بود مراجعه و نارضايی و اعتراض شان را عليه اقدامات دولت ابراز نمودند، داود خان در پاسخ به اعتراض آنان گفت: «پوشيدن حجاب مسئله ء داوطلبانه است و هر گاه ايشان مسلم بودن حقانيت چادری و حجاب را در قوانين اسلام پيدا کرده توانستند او اولين کسی خواهد بود که حجاب را دوباره بر زنان تطبيق خواهد کرد. استدلال داود خان پايه قوی داشت زيرا قرآن ، حديث و قانون حنفی بغير از پاگيزگی در لباس و در رفتار ، چادری يا کدام حجاب را بطور خاص توصيه نميکند. 6» آنها از ارائه چنين سندی عاجز ماندند . اما برخی از آنان مانند دوره سلطنت امان الله خان در برگشت بولايات شان دست به اقدامات خرابکارانه و شورش زدند. بلوا از قندهار آغاز شد و بلوا کنندگان برخلاف همه نورمهای فرهنگی افغانستان نخست بالای مکتب دخترانه نازو انا حمله ور شدند، سينمای قندهار را به آتش کشيدند و سپس ميدان هوايی قندهار چند منزل مسکونی خارجی ها را هدف قرار دادند. اما قوای مسلح بزودی مداخله و بلوا کنندگان را سرکوب نمود. اگر چه شورشيان ادعا داشتند که حمايت علمای ساير ولايات را با خود دارند، اما شورش به قندهار محدود ماند و در ساير ولايات از آن حمايت نشد. زمان دگرگون شده بود، چنانچه هم طرح حجاب و هم موقف مردم در برابر آن تغيير يافته بود. هر گاه در دوران حاکميت شاه امان الله بحث بالای اين بود که آيا حجاب در اسلام اجباريست يانه؟ اکنون طرح اين بود که ايا حجاب در اسلام وجود دارد و ايا اسلام بجز پاکيزگی و نظافت در لباس ، کدام لباس خاص را بنام حجاب توصيه ميکند؟

 

در زمينه ء تأمين حق تحصيل زنان نيز گامهای عملی برداشته شد. چنانچه ، تأسيس مکاتب متعدد نسوان در مرکز و ولايات ، مهيا ساختن زمين های تحصيلات عالی برای دختران و زنان در موسسات تحصيلات عالی کشور و فرستادن تعداد زياد آنان بخارج از کشور از اقدامات مهم تاريخی پس از جنگ عمومی دوم در افغانستان محسوب ميشود. زنان افغانستان با استفاده از مواد31 و 32  قانون اساسی سال 1964 به تشکيل اتحاديه ها و اجتماعات پرداختند که ايجاد « سازمان دموکراتيک زنان افغانستان» يکی از اين انجمنهاست که در سال 1964 پايه گذاري شد. علاوتاً زنان افغانستان در مبارزات انتخاباتی دوره ء دوازدهم شوری در سال 1965 سهم فعال گرفتند و برای اولين بار چهار نفر زن هر يک محترمه دکتورس اناهيتا راتب زاد، محترمه رقيه ابوبکر، محترمه معصومه عصمتی  و محترمه خديجه احراری بحيث وکلای مردم بالترتيب از کابل ، قندهار  و هرات در ولسی جرگه انتخاب گرديدند و محترمه کبری نورزايی اولين زنی بود که در کابينه ء محترم محمد هاشم ميوندوال در سال 1965 بحيث وزير صحت عامه ايفای وظيفه نمود. همچنان در همين دوره است که افغانستان يکتعداد ميثاقها و کانوانسيونهای بين المللی را امضأ نمود که در جمع آن کانوانسيون  نمبر 100 و 101 سازمان بين المللی کار دربارهء « مزد مساوی در برابر کار مساوی» و « لغو تبعيض در اشغال و حرفه» ميان زن و مرد قرار است.

 

اگر چه رفورمهای متذکره در بيداری سياسی ـ اجتماعی ذهنيت مردم تا حدود معينی نقش مهم داشت، اما چون استخوان بندی اساسی جامعه را دست نخورده ميگذاشت، بناً نتوانست تحول چشمگيرو بنيادی را در وضعيت اجتماعی زنان بوجود آورد ووضع زنان بخصوص پس از بقدرت رسيدن بنيادگرايان در سال 1992 رقتبار تر شد. دستآوردهايی که هم در اين زمينه تا آن دوران وجود داشت نه تنها نابود ساخته شدند بلکه قيود جديد قرون وسطايی که نه تنها با هيچيک از ميثاقها، مناضير، قواعد بين المللی و حتی با تعقل عادی بشری خوانش نداشت سر از نو وضع گرديد که تحميل حجاب ، منع مسافرت زنان بدون محرم شرعی، بستن مکاتب زنانه ، ممنوع قرار دادن کار برای زنان و شلاق زدن و لت و کوب زنان در محضر عام از آن جمله ميباشند. هکذا تداوم سی سال جنگ مصيبت عظيم ديگری بود که وضع رقتبار زنان را رقتبار تر نمود. منابع بين المللی تصوير وحشتناک ذيل را از وضع زنان در افغانستان ارائه ميدهد:

 

« افغانستن يکی ار کشورهايستکه اوسط عمر زنان در آن از 40 سال تجاوز نميکند.... حامله داری سال به سال خطريست برای زندگی زن. با آنکه مطابق قانون مدنی سال 1976 جهيزيه غير قانونيست ، اما در عمل وجود دارد. ازدواج مرد با چند زن قانونيست اما در اين اواخر بنا بر مشکلات اقتصادی کاهش يافته است. مردان از حق طلاق برخوردار اند اما صلاحيت قانونی زن در اين زمينه محدود شده است. از مجموع نفوس نسوان در کشور فقط 10 در صد آن از تسهيلات تعليم و تربيه مستفيد ميشوند و تنها يک فيصد دختران و زنان امکانات تحصيل را در موسسات تحصيلات عالی کشور مييابند.»

 

اکنون که شرايط مساعد به نفع صلح ، دموکراسی ، عدالت و رفاه اجتماعی در کشور ما ايجاد شده است، ايجاب ميکند تا بخاطر نيل به آرمانهای آزادی و برابری حقوق در مقياس کل جامعه و ميان زن و مرد ، همه زنان صرفنظر از اعتقادات سياسی و ايديولوژيک همراه با همه مردان و همه نيروهاييکه طرفدار برابری و تساوی در جامعه بلاکشيده ما هستند در يک صف واحد متحد شده و در راه ايجاد افغانستان واحد، سربلند و پيشرفته که برابری حقوق زنان ارکان اساسی آن محسوب ميشد کار و پيکار نمايند تا اين زخم چرکين و متعفن ستم روايی بر زن که هميشه مايه ء سرافگندگی و شرمساری ما بوده است جاودانه و ابدی از دامن پاک وطن داغديده ما زدوده شود.

 

رويکرد ها: 

1 ـ افغانستان در مسير تاريخ ـ مير غلام محمدغبار 1254

2 ـ همانجا صفحهء 1254

3 ـ همانجا صفحهء 1255

4 ـ همانجا  صفحهء 1255

5 ـ همانجا صفحهء 1256

6 ـ اسلام و سياست در افغانستان ـ استااولسن ـ ترجمه خليل زمر ـ صفحات 186 و 187

7 ـ جنبش زنان در جهان ـ بزبان انليسی ـ صفحهء 1

 

 

 

 


اجتماعی ـ تاريخی

 

صفحهء اول