© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

معروف کبيری

 

 

 

 

معروف کبيری

 

 

 

نيم نگاهی به کتاب:

نشنيدند سخن هر چه به قانون گفتم

پرداخته های سرايشگر آزاده مولانا محمد اسماعيل سياه

 

 

 

 

کتابشناسی:

اين اثر با قطع رقعی، 200 صفحه، به کوشش استاد غلام حيدر کبيری هروی گردآوری  و در بهار 1383 خورشيدی در کابل بچاب رسيده است.

اين اثر شامل چهار بخش و اين جانمايه هاست:

بخش نخست: پژواک سبز(يادداشتی از ويرايشگر- معروف کبيری)، سرآغاز گرد آورنده، چامه ها، چکامه ها، ساقی نامه.

بخش دوم: داستان سگ و شغال

بخش سوم: پردازشهای اتفاقي( فکاهی های شفاهی و کوتاه)

بخش چهارم: شرح واژه ها، نامواژه ها و جای واژه ها.

 

دريچه:

اين کتاب که چند دهه قبل به گونهء سانسور شده  افراطی چاپ شده  و همان چاب هم امروز کمياب گرديده بود،  گرد آورنده در سر آغاز آن مدعی شده که کوشيده تا تمام گفته های مولانا اسماعيل سياه را از گوشه و کنار هرات و ساير ولايات کشور جمع آوری کند و به گونهء همتافت به چاپ رساند.

زندگی نامهء اسماعيل سياه نيز به گونهء کوتاه و مختصر در آغاز آن گنجانيده شده است.

 

 

اسماعيل سياه آشکار است که طنازيست بذله پرداز و همواره کجروی های حکام را با شيرهء شيرين طنز پوشانده و به خوردشان داده تا به خود آيند.

طنز در کشور مان آنچنان پايايی و پويايی نداشته و همين امر سبب شده تا کسی به پرداخته های اين رند وارسته توجه جدی نکند، به ويژه  واژه های که در جامعهء سنتی و بلا کشيدهء مان ناشايسته  (تابو) شمرده می شود، در گفتار اين آزاده کاربرد زيادی داشته است.

اما آنچه خود گفته:

نه هزل و مسخره بوده ست آنچه من گفتم

اگر قبول نمايی بيان من پند است

 

يا :

هر کس که سخنهای ترا ديد بدل گفت

کاين شهد گلو سوز ندانم شکر کيست.

 

نکتهء فرادستی که درين کتاب جلوه گری دارد، حظور همين واژه ها و دانشواژه های ست که جوامع سنتی آنها را ( تابو) می شمارند.

اسماعيل سياه اين طنز پرداز ميهنم با يک شهامت و شجاعت برای شالوده شکنی و سنت گريزی کوشيده تا همين واژه ها و دانشواژه ها را در لابلای گفتارش با زيبايی خاصی بيان کند.

چنانيکه  گرداورنده در پارهء از سرآغاز نگاشته است:

"شيوهء بيان شاعر آزاده که در پی ميايد آنگونه که از صفتش پيداست ، چندان مقيد نيست. وی آزاد پرداخته اما آنقدر طناز است که واژه های  غير بهداشتی (Taboo) به گونهء (Euphemism ) جلوه گری ميکند. که شيوهء بيانی ايرج ميرزا، عبيد زاکانی، حکيم سوزنی سمرقندی و ميرم سياه غزنوی نيز چنين بوده، اما ظرافت های طنزی بيان اسماعيل سياه، چون با پند و اندرز آميخته است جايگاه ويژهء خود را دارد که از آن انکار کردن نشايد.

در لابلای متن کوشش شده تا واژه های غير بهداشتی به گونهء رمزی بيايد تا ذهن نوجوانان بدان راه نيابد، که مبادا خدای ناخواسته در جامعه سنت زدهء ما: از اين راز سر به مهر همگان سر بدر آرند!؟"

جالبتر از همه اين است که هميشه کودکان و نوجوانان، واژه گانی را که بزرگان ممنوعه می پندارند، مخفيانه از بين کوچه به شکل منفی مياموختند، مثل اينکه دانستن چند نامواژه گناه بزرگ و نابخشودنی باشد!؟

که با چاپ چنين آثار ميتوان برای گريز جامعه از اين خرافات و دانستن همه چيز به شکل مثبت آن اميد وار بود.

حافظا می خور و رندی کن و خوش باشد ولي

دام تزوير مکن چون دگران قران را

"پژواک سبز جافشانی های سرايشگر آزداه به دردمندان و محرومان در زمينهء تاريخ همواره جاودانه است و شنيدنی. وی بی ترس و واهمه خيانت های اداری و گرداننده گان آنرا بيان نموده و با چشمان طناز کجروی ها را نگريسته، درک کرده و برايش گريسته است."

 

به هر حال به اميد رفع سنت زدگی و خرافات زدايی از سرزمين خوب مان افغانستان آزاده ، موفقيت و سعادت بيشتر برای استاد غلام حيدر کبيری و تلاشهای شان برای بارور شدن و بالودن ادبيات غنامند و فرهنگ گرانبهای مان را آرزو منديم.

نيم نگاهی بود گذرا به گفتار مولانا اسماعيل سياه که شادروان خليلی آنها را نمک ديگ عبيد ذاکانی بر شمرده بود.

اين هم نمادی از چامه های اين مبارزمرد روشنگری و روشننگری:

جهان به گلبن آفت رسيده می ماند

وطن به گلبن گلبرگ چيده می ماند

در اوفتادن ظالم به گردن مظلوم

سگ شکاره و صيد دريده می ماند

صلاح روز و فساد شبانهء قنفذ

به زاهد بر داور خزيده می ماند

کسی که گشت به ياران خويشتن تسليم

چو من به بنده گک زر خريده ميماند

همين مروت و انصاف مير گازرگاه

به کبک و تيهويی در شب پريده می ماند

به نظم و نثر تو "گوزک" کسی ندارد ميل

بديگ جوش نمک ناچشيده می ماند.

 

 

 

 

 


ادبی ــ هنری 

 

صفحهء اول