© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

صالحه رشيدی

 

صالحه رشيدی

از کابل

 

 

 

 

تقديم به تو

 

 

پاييز

 

 

در فصل پاييز

در کنار درختان

يکروز آتشن با غروب

خزان بود

برگريزان غمين

به تنه درختي تکيه زده

ديدم برگي رقص رقصان از هوا

به زمين نشست

برگ هاي زرد طلايي

گو يا با خون آلوده

اندو هگين شدم و بر زمين نشستم

به تن برگ هاي خون آلود گريستم

افسرده و دلگير از غم يار شدم

انديشيدم به درخت سبز

 به جواني

گريستم به رنگ زرد نابودي

ناليدم از فصل پاييز

پاييز چون قاتل

پاييز چون بد نام

پاييز درد انگيز و اندوه بار

برو برو

من در انتظار بهار و بهارانم

 

 

 

 


ادبی ــ هنری 

 

صفحهء اول