© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

محمد اکرام انديشمند

 

 

 

محمد اکرام انديشمند

 

 

 

 

 

حضور چپ در دموکراسی افغانی - امریکایی

 

 

 

 

 

نامگذاری دموکراسی امروز افغانستان به دموکراسی افغانی  -امریکایی شاید بسیار نادرست و غیر واقعی نباشد. چون دموکراسی در افغانستان با هجوم نظامی ایالات متحدۀ امریکا و دخالت جامعۀ بین المللی یا هم به باور و تعبیردیگر کمک  وهمکاری جامعۀ جهانی ایجاد شد. برکسی پوشیده نیست که اگر امریکایی ها رژیم جهل و وحشت طالبی را که خود در ایجاد آن نقش داشتند از پا در نمی آوردند، از دموکراسی امروز هم در افغانستان خبری نبود. امریکایی ها نیز بارها گفته اند که در حمله به افغانستان و عراق دموکراسی را جانشین رژیم های دیکتاتوری کردند و برای تقویت و گسترش دموکراسی به حضور و کمک خود در این کشور ها ادامه میدهند. بنا براین جای دارد که با رعایت انصاف و واقع بینی دموکراسی امروز افغانستان را دموکراسی افغانی - امریکایی خواند. اینکه آیا امریکایی ها راست میگویند، این دموکراسی تا چه حدی با معیار های یک دموکراسی واقعی و مطلوب همخوانی دارد و تا چه حدی درد ها و بیماریهای جامعه و کشورما را درمان می کند یا درد های بیشتری می آورد بحث و بررسی جداگانه ای میخواهد که بصورت طبیعی باور ها و برداشت های متفاوتی در این بررسی ارائه می شود. البته جای آن بررسی در این نوشته نیست؛ اما نقطۀ جالب و قابل تأمل حضور وسیع کمونیستان دیروز یا جنبش چپ افغانستان در دموکراسی امروز افغانی - امریکایی است. جالب و قابل تأمل از این نقطۀ نظر که چپ افغانستان به ویژه جنبش چپ ِ هوادار کمونیزم روسی یک ونیم دهه جنگ را در افغانستان بنام جنگ علیه دخالت و تجاوز امپریالیزم دررأس امپریالیزم امریکا توجیه میکردند و با هزار و یک دلیل چیغ می کشیدند که دموکراسی فقط ریاکاری های دروغین و فریبندۀ کپیتلیزم و امپریالیزم برای اغفال و استثمار پرولتاریا و طبقات زحمتکش جامعه است. ولی امروز آنها نه چنین فریادی را به زبان می آورند و نه هم برای جنگ علیه امپریالیزم  تفنگ بردوش می گیرند که زمانی فقط به بهانۀ دخالت گویا امپریالیست های امریکایی و اروپایی و به اصطلاح خودشان ارتجاع منطقه، افغانستان را به آتش کشیدند و یکجا با رفقای انترناسیونالیست کشور کبیر شورا ها به سرزمین افغانستان گلوله و بم ریختند. مگر همانها نبودند که که بعد ازکودتای ثور1357هزاران نفر را بنام نماینده و جاسوس امپریالیزم و ارتجاع منطقه در کشتارگاه های پلچرخی و سایر کشتارگاه های ولایات زنده زیر خاک کردند؟ مگر همانها نبودند که در دهۀ هشتاد میلادی نیرو های متجاوز و اشغالگر شوروی را بنام دفع تجاوزات امپریالیزم و دفاع از افغانستان وانقلاب کبیر ثور! به افغانستان خواستند و یکجا با نظامیان ارتش سرخ شوروی بروی مردم افغانستان قریه به قریه و کوه به کوه شمشیر کشیدند و جنگیدند. حالا که آنها نه حضور نمایندگان و جواسیس امپریالیزم بلکه حضور سربازان و نظامیان امپریالیزم را در افغانستان می بینند. آنها امروز همان دموکراسی را مشاهده میکنند که روزگاری از فریبکاریهای امپریالیزم تلقی میکردند و سایۀ آن دموکراسی را هم به گلوله می بستند. حالا آنها برخلاف آنچه که گفتند و کردند بیشتر از همه مشتاق نشستن در سایۀ این دموکراسی اند و بیشتر از همه در صف منتظرینی ایستاده اند تا میوه هایی را از درخت دموکراسی برچینند که توسط دشمن امپریالیستی دیروز شان غرس شده است. شاید تعداد محدود و انگشت شماری از عناصر و حلقات چپ به خصوص شماری ازمائویست ها  که هنوز رنگ دیگری غیر از رنگ سرخ کمونیستی نمی بینند و به تمام عالم و آدمی غیر از خودشان ناسزا و دشنام میگویند از حضور و همنوایی چپ افغانستان در دموکراسی افغانی- امریکایی انکار کنند و هرعنصر و حلقۀ چپی را که در این دموکراسی مشارکت نماید و آنرا مورد تأئید قرار دهد، مرتد و رویزیونیست بخوانند. هرچند که آنها در این مخالفت و قهر انقلابی خود کدام جنگ انقلابی را به شیوۀ مائو و چگوارا علیه امپریالیزم در افغانستان براه نیانداخته اند تا مبارزه و وفاداری خود را در راه کمونیزم و مخاصمت با امپریالیزم نشان بدهند. از این ها که بگذریم سایر عناصر، حلقات و گروه های چپ افغانستان در دموکراسی امروز حضور و مشارکت فعال دارند. تنها گله مندی و شکایت آنها از دشمنان دیروز امپریالیستی شان این است که چرا به جنگ سالاران و بنیادگرایان جهادی و تنظیمی در افغانستان موقع فعالیت و حضوردرعرصۀ این دموکراسی داده می شود؟ چرا آنها محاکمه نمی شوند؟ چرا آنها تاکنون باقی مانده اند؟ و. . .  .  باوجود این گله مندی و شکایت و ناخشنودی از دشمن امپریالیستی، چپِ افغانستان در دموکراسی افغانی - امریکایی حضور گسترده دارد. ده ها حزب سیاسی که تا کنون بصورت رسمی ثبت شده و مجوز فعالیت گرفته اند از کمونیستان سابق و مربوط به جنبش چپ افغانستان است. صدها نفر از افراد و عناصر چپ  یا به حیث عضو رسمی این احزاب و یا بصورت مستقل وارد کارزار انتخاباتی در هر دو انتخابات شورای ملی و شورای ولایتی گردیدند. درحالیکه تعداد از قوماندانان احزاب مجاهدین بنام داشتن سلاح و گروپ نظامی از کاندید شدن در هردو شورا محروم شدند اما هیچ فردی از میان صدها نفر اعضای جنبش چپ حتی در سطح وزیر داخلۀ حکومت حزب دموکراتیک خلق ( سید محمد گلابزوی) در دوران اشغال نظامی شوروی رد صلاحیت نشدند. گروه های چپ صاحب ده ها نشریه و انجمن در کابل و سایر ولایات هستند. هیچ نوع محدودیتی برای حضور افراد و عناصر با سابقۀ عضویت در احزاب چپی در دموکراسی امروز افغانستان وجود ندارد. هرچند رابطۀ چپ با دموکراسی همیشه رابطۀ موش با گربه بوده است. همانگونه که حضور و غیاب موش ها و گربه ها در برابر یکدیگرحالت معکوس و متضاد دارد، رابطۀ چپ با دموکراسی نیز چنین حالتی را برمیتابد. چپ نه در افغانستان و نه در هیچ جای دنیا تا کنون از راه دموکراسی و با حضور دموکراسی به کرسی اقتدار تکیه نزده است. با حضور چپ در کرسی اقتدار دموکراسی غایب می شود. و وقتی دموکراسی به میدان می آید تا راه رسیدن به کرسی اقتدار باشد پای چپ از رفتن به این راه به سختی می لنگد و هیچگاه حضور او از این مسیر در کرسی قدرت تحقق نمی یابد. چپ بر مبنای طبعیت و باور های آیدئولوژیکی خود اعتقادی به دموکراسی ندارد.  با وجود این همه واقعیت ها در حالیکه در دموکراسی امروز افغانستان هیچ گونه خلایی از عدم حضور چپ به چشم نمی خورد، تحولات آینده نشان خواهد داد که چپ تا چه حدی می تواند شایستگی و حقانیت خود را ازطریق دموکراسی در افغانستان تبارز دهد.

 

 


اجتماعی ـ تاريخی

 

صفحهء اول