ناتور رحمانی
ناتور رحمانی
پارلمان
پارلمان ای پارلمان
تويی چنين تويی چنان
رخشنده مثل نوری تو
زيبا مثال حوری تو
خُم شراب در کرسی ات
عصارهء انگوری تو
پارلمان ای پارلمان
صد آرزو را تو نشان
از تو به شهرت می رسيم
به پول و ثروت می رسيم
باحق وکالت و شور
بيدرد به ملت می رسيم
پارلمان ای پارلمان
مارا بسوی خويش بخوان
مردم را اغوا کرده ايم
بهشت ادعا کرده ايم
با سوز و ساز و زور و زر
کار مسيحا کرده ايم
پارلمان ای پارلمان
فريب کار را آشيان
مردم بما رأی ميدهند
وقت گل نی ميدهند
با قصه های مفت ما
صدها هزار شی ميدهند
پارلمان ای پارلمان
قربان نامت اين و آن
روزی قومندان بوده ايم
همکيش دزدان بوده ايم
با فتنه و غارت و چور
دشمن صد جان بوده ايم
پارلمان ای پارلمان
امروز مارا وکيل بخوان
با تو اگر دمساز شويم
غرق رفاه و ناز شويم
بر گردهء ملت سوار
مثال چاپ انداز شويم
پارلمان ای پارلمان
قشنگ تر از زيبا رخان
دوران هفت و هشت گذشت
خون خوردن تشت تشت گذشت
بنام چپ و راست شوم
خر سواری های دشت گذشت
پارلمان ای پارلمان
آبروی ريخته را ضمان
ما ناقص حق بشر
آشنای شمشير و تبر
تجاوز و کشتار خلق
برنامه های پُرشرر
پارلمان ای پارلمان
کتاب عمر ما مخوان
چشم به تاراج بسته ايم
بعضاً ز وجدان خسته ايم
از بهر آن بيگانه گان
از آدميت رسته ايم
پارلمان ای پارلمان
گر باشی يار کرگسان
گر داخل شورا شويم
پاکيزه چون عذراء شويم
به گور ( ناتور )... کنيم
سردار سردارها شويم
قربان تو ای پارلمان
جان من و صد همچو جان
ای بيسواد و بی هنر
کور خوانده ای بار ديگر
ملت شناخته چهره ات
چال ات نميگذارد اثر
پارلمان ای پارلمان
درب ات ببند بر ناکسان .
اشاره:
اين شعر با تمام خامی اش برای آنهای سروده شده که در بيشتر از دودهه مسبب قتل عام ، ويرانی تمام، غارت و تجاوز مستدام بوده اند و....
وامروز با ديده درايی هويدا ميخواهند ادامه ای جنايات شانرا در سايه طلا و تفنگ صبغه ای قانونی بدهند . وای به حال ملتی که باز دست قاتل خود را ببوسد !!
اين قلم به خدمتگاران واقعی و شخصيت های باخرد ملی که خيال وکالت از ملت ستمديده و برباد رفته را دارند احترام ميگذارد ... به هيچوجه اين سروده متوجه آنها نخواهد بود .