© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سالار عزيزپور

 

سالار عزيزپور

 

 

 

مطبوعات آماج گفت وگو  و ديدگاه شماری از فرهنگيان!

 

 

 

 

 

به سلسلهء گفت و گو هايی که با دست اندرکاران مطبوعات داشتيم اين قسمت از گفتمان مان را به صديق طرزی رهپو، نويسنده و پژوهشگر و دبير فصلنامهء «روشنی» اختصاص داده ايم.

 

 

 

و نخستين پرسش ما به مشخصات نشريه ها در دوران حکومت شاهی و جمهوری دموکراتيک خلق بر می گردد.

 

 

رهپو:

دوست عزيز آقای سلطان سالار عزيزپور،

با اندوه فراوان که تا حال بنابر وضعيت نابسامان «هجرت» نتوانسته ايم با همديگر از نزديک و رو به رو آشنايی به هم برسانيم، با آنهم درود بر شما.

شناخت من با شما از راه نوشته ها و گفتگوی تلفونی صورت گرفته و پيوند ميان مان برقرار يافته است.

شما نيز به تازه گی با نوشته يی، در کار بهتر ساختن فصلنامه «روشنی» همکاری را آغاز نموده و اميدوارم با وعده هايی که سپرده ايد، با طرح نظريه ها و انديشه های تان، به غنا و تنوع کار ما بيفزاييد.

در مورد پاسخ  به پرسش هايی که برای نشر در اثری بنام «مطبوعات آماج گفتگو و ديدگاه شماری از فرهنگيان» در نظر داريد، گرد بياورديد، نخست از همه ميخواهم روشن نمايم که پرسش ها بسيار کلی اند و برای دادن و يا يافتن پاسخ به آن ها، بايست به منبع های گسترده و به ويژه اولی دست رسی يافت.

شما که خود روزگار در «هجران» بسر می بريد، بهتر از همه به تنگنای کار در اين عرصه آگاهی داريد.

با آنهم برای اينکه پرسش ها تان بی پاسخ نماند، به اشاره هايی در اين مورد دست خواهم زد و تو خود حديث «مفصل» از اين «مجمل» بخوان.

 

ــ شما از مشخصات نشريه ها در دوران حکومت شاهی پرسيده ايد.

نخست از همه اينکه در سرزمين ما به حرف برخی تاريخنگاران که پيشينه دراز دارد «حکومت شاهی» تا غبار پيچيده در اسطوره ها، راه باز می کند. در حالی که نشريه ها، آنگونه که خود ميدانيد، برآمده از دل دگرگونی های ساختار ليبراليزم (آزاد منشی و آزاديخواهی. فرهنگ انگليسی ـ فارسی معاصر) با وزيدن نسيم آزادی خواهی در برابر استبداد، از سوی غرب، در دورهء حکومت امير شيرعلی خان و با توجه به نفوذ جامعه سرمايه سالاری ـ آن هم اروپا ـ می باشند.

اگر منظور تان از حکومت شاهی دهه معروف به دموکراسی است، به سادگی می توان يادآور شد که در کشور ما از آغاز سدهء بيستم تا پايانش آزاديخواهان و روشنفکرانش تنها دو بار و آنهم فقط دو دهه فرصت بيان آزاد را داشته اند. يکی با به تخت نشستن «نهضت امانی» و ديگری «دههء دموکراسی». يعنی در جريان صد سال، تنها و تنها بيست سال فرصت يافتند تا نظريه ها و انديشه های خويش را با آزادی بيان بدارند.

اثر اين امر را در تمام دگرگونی های «نهضت امانی» و «پسا امانی» می توان با روشنی ديد.

در سوی ديگر، ما شاهد آن هستيم که اثرناکی بيان ها و انديشه هايی که در فضای باز و آزاد «دهه دموکراسی» فرصت نتفس را يافتند، تا همين اکنون به تعبير نو، بر «گفمان» انديشه يی مان فرمان می رانند.

آيا امر تصادفی است که در پيمان «بن» که ميان گروه های «جنگی ـ سياسی» پيوند آشتی را ـ البته با فشار ديگران ـ برقرار نمود، قانون اساسيی را که آغازگر همان «دهه» است، بار ديگر ـ با حذف برخی فصل ها ـ به سند «مادر» ديگر قانون ها، از آن ميان رسانه های گروهی، پذيرفتند.

 تنها در اين دهه، بيش از سی نشريه آزاد و مستقل با ديدگاه های گونه گون و به شدت از هم متفاوت که طيف گسترده بيان آگاهان جامعه را در بر می گرفت، پا به عرصه وجود گذاشت.

 

ـ در مورد پرسش ديگر تان که همين وضعيت را در «جمهوری دموکراتيک خلق» خواستار شده ايد، بايد به روشنی بيان نمود که پس از کودتای «سرطان» بر تمام آزادی ها ـ از آن ميان رسانه های گروهی ـ خط بطلان کشيده شد و ديگر نمی توان از آزادی بيان، انديشه و عقيده سخنی به ميان آورد.

به همه روشن است که از نشريه ها، به مفهوم دقيق واژه، آن گاهی می توان سخن زد که در يک فضای باز و آزاد کار نمايند و در برابر بيان آزاد خويش مانع و سدی را نبينند.

 

ــ هنجار و معيار شما در ارزيابی نشريه ها چه می باشد؟

 

ــ بايد يادآور شوم که به نظر من، يگانه سنجه و معيار ارزيابی يک نشريه خوب، حضور انديشه های گونه گون و بيان آزاد آن است. مصيبت بزرگ يک نشريه آن است که «حقيقت» خويش را «حقيقت ازلی و ابدی» بداند و آنرا با سنجه «نقد» نسنجد.

به نظرم سنجه ديگر پراهميمت برای يک نشريه و نشريه ها، آن است که ديدگاهش تا چه اندازه برای «نقد» فضا و فرصتی را فراهم می نمايد.

 

ــ چند تای از نشريه های مان بر اساس و معيار روزنامه نگاری معاصر عيار است؟

 

ــ در مورد اين پرسش تان بايد يادآور شد که بنا بر تنگی امکان دست رسی به همه نشريه ها، خواه درون مرزی و بيرون مرزی، من در آن موقعيتی نيستم که در اين مورد به فضاوت دست بزنم. من از ميان نشريه های معدوی که از بيرون مرز برايم می رسند نام يکی دو تا را می توانم ياد کنم: در دری (به تازه گی نام «خط سوم» را گرفته است) و گاهنامه «نقد و آرمان».

 

ــ از رسالت مطبوعات در بيرون مرز ها بگوييد.

 

در مورد رسالت مطبوعات برون مرزی بايد يادآور شوم که اين رسالت از منظر های گونه گونه با هم تفاوت دارد. يکی رسالت «دنيايی» را در برابرش قرار می دهد و ديگری رسالت «دينی» را. ميان اين دو، خليج عظيم تفاوت وجود دارد. به نظر من يگانه رسالت برای نشريه ها « نقد سنجشگرانه و روشنگرانه» است و بس. تا ببينيم که ديگران چه رسالتی را مدار کار قرار می دهند.

 

ــ در قلمروی زبان فارسی کدام نشريه ها را می خوانيد و می پسنديد؟

 

ــ در اين «تنگ و قحط» سالی که من به سر می برم، دلم می خواهد به همه نشريه های قلمرو زبان فارسی که به شدت فراوان اند، دسترسی داشته و آنها را بخوانم.

من خود «کيهان لندن»، «راه آزادی»  و «تلاش» را در کنار «کتاب ها» که مانگار تر و ژرف تر اند، می خوانم.

 

اميدوارم به اين پاسخ های درهم و برهم که بازهم از سنگينی فضای «هجران» رنج می برد، تشنگی آگاهی تان را کمی کاهش داده باشم.

 

با تشکر

 

صديق طرزی رهپو

محرر و دبير فصلنامه «روشنی»

نشريه کانون روشنگران افغانستان

گت تنگن، جرمنی

 

 

 

 


صفحهء شعر و داستان

 

صفحهء اول