© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

داکتر اکرم عثمان

 

 

داکتر اکرم عثمان

 

 

 

هشتاد و پنجمين سال زندگی پربار ضيا قاری زاده

بينای نابينا

 

 

 

 

شاعر صاحبدل و صاحب قريحهء وطن ما جناب ضيا قاريزاده که هشتاد و پنج سال از عمر پُربارشان می گذرد از چند سال به اينطرف در شهر «تورنتوی کانادا» اقامت دارند. بخاطر حرمان از نعمت بصر، ديگر قادر به خواندن و نوشتن نيستند ولی مابقی حواس شان سالم است و از حافظه ای نيرومند برخوردار اند.

نه تنها شعر های آبدار خودشان، بلکه سروده های ده ها شاعر امروز و ديروز را به خاطر دارند و از محضر مغتنم، گرم و آموزنده ای برخوردار می باشند.

ديوان کامل شعر های شانرا برای استاد داکتر اسدالله حبيب به آلمان فرستاده تا ترتيب و تنظيم نمايند و حاشيه و مقدمه ای بر آن بنويسند. ارادتمندان شان از جمله آقای داکتر بلال، بخش گرانی از وقت شانرا صرف رسيدگی به حال و احوال و درج اشعار استاد کرده است و به سايقهء فرهنگدوستی هر چند گاه يکبار از جناب قاری زاده عيادت می نمايد.

استاد بعضاً در سمينار ها و نشست های ادبی اشتراک می ورزند و از نفس گرم شان دوستداران ادب را بهره مند می گردانند.

در همين راستا، گاهی آقای رحيل جان بلال که نوجوان با استعداديست و شعر را نيکو قرائت می کند، شعر های استاد را برای شان دکلمه می کند و اسباب شادمانی شانرا فراهم می آورد.

 

در تصوير بالا رحيل جان بلال غزل «خواب مرگ»، يکی از سروده های استاد،
 را در محضر شان قرائت می کندو لبخند و دعای استاد را کمايی می کند.

 

بيا ای خواب مرگ آزاد کن زين شور و شر گوشم

بنه چون بالش پر تا قيامت زير سر گوشم

چو سيل اين جا گريبان صبوری چاک خواهم زد

شنيدن بر نتابد پند ناصح را دگر گوشم

شنيدم آنچه گفتی با رقيب اندر غياب من

بود چون حلقه در بزم تو هرشب پشت در گوشم

سفيد و سرخ گيتی را فريب رنگ پندارم

نخواهد خورد بازی از شرنگ سيم و زر گوشم

دمی فارغ ز شور حق و باطل نيست اين محفل

چه ميشد گر ضيا يک اندکی کر گوشم

 

و اين هم «پدرود» آخرين سرودهء استاد روشندل، ضيا قاری زاده:

 

من که مردم پُر های وهو نکنيد

هيچ در مرگ من غلو نکنيد

بی صدايم بخاک بسپاريد

مرگم اعلان راديو نکنيد

غسل خود کرده ام بخون جگر

روبرويم به مرده شو نکنيد

در شب سه چلو پلو نزنيد

گرم بزم من و سبو نکنيد

خير و خيرات لازم فقر است

عزت خشو و ننو نکنيد

بچه را زير پای نگذاريد

آب اين دجله تا گلو نکنيد

15 ـ می ـ 2005

تورنتو ــ کانادا

 

کارکنان فـــــردا سايهء استاد را مستدام آرزو ميبرند و خواهان تندرستی کامل شان می باشند.

 

 

 

 

 

 

 


صفحهء مطالب و مقالات

 

صفحهء اول