احمدشاه عبادی
|
احمد شاه عبادی
به بهانهء نهمين سالگرد درگذشتسياوش کسرائی شاعر حماسه ها و اميد ها
هفتم فبروری سال ٢٠٠٥ نهمين سال درگذشت سياوش کسرائی شاعر حماسه ها و اميد ها بود.نه سال پيش قلب مجروح او بواسطه عمليات قلب در شفاخانه عمومی شهر ويانا از حرکت باز ايستاد، قلبی پرشور و مملو از عشق به وطن و توده های زحمتکش. کسرائی نمونهء برجسته ای يک انقلابی پرشور و يک هنرمند متعهد و انسانگرا بود که مشکلات زندان و مهاجرت ناخواسته، نتوانست خللی بر روحيه هميشه جوانش در عرصه مبارزه دليرانه و جانبازانه اجتماعی وارد سازد.او به اين امر مسلم باور داشت که آرمان يک رويا و پندار دست نيافتنی نيست، آرمان پرستی انقلابی تخيل و رويا نيست، علم است. آرمان پرست انقلابی روياباف نيست، سياستمدار خردمند و واقع بين و فداکار، معمار بصير زندگی نو در شکل مشخص و قابل تحقق آنست و از کوشش خود نتيجه ای فزونتر از مقدور نميخواهد و اگر آنهم دست نداد از تلاش باز نمی ماند. کسرائی در قطار شتابندگان بسوی نور و رهايی قرار داشت. دوری ها و جدايی ها او را می آزرد از همين سبب هميشه کوشش ميکرد تا همسويی و همدلی را بيافريند، سالها پيش با تلخی گزنده ای چنين سرود:
کسرائی هرجا که بود شور و شوق می آفريد او در سالهای اخير حياتش در شهر وين نيز تلاش خستگی ناپذيری را برای نزديکی نيرو های سياسی مترقی به پيش برد. مجموعه های شعر او «آوا»، «آرش کمانگير»، «خون سياوش»، «سنگ و شبنم»، «بادماوند خموش»، «خانگی» و... نام دارند. کسرائی سراينده منظومه جاودانه «آرش» و يکی از ستارگان ادب و هنر بود.اينهم يک شعر ديگر از او:
|