باز نشر – یک سال پس از اکرم عثمان
یک سال از جاودانه شدن اکرم عثمان گذشت. یک سال از آسمانی شدن انسانی که کوچه ی ما برای شاه بالهای او کوچک و خاکی بود. نویسنده، سیاست مدار و انسان نجیبی همچون اکرم عثمان را دیگر یارای این نمانده بود که هر روز به شنیدن خبر قتل عام ها، کودک کشی ها، اسارت ها، غارت ها و خونخواری های وطنش گوش بسپارد و در خلوت خویش برای مرگ انسانیت ناله کند. قلم او را توان خون قی کردن نمانده بود. و بزرگتر و بدتر از همه او را یارای سکوت اهل قلم و فرهنگ در برابر جنایت های بشری نبود. برای او فاجعه به امر معمول وعادی تبدیل نشده بود که او یک عمر از بی عدالتی، از ستم، از تبعیض و از تباهی سخن گفته بود که او نویسنده “مرداره قول است” و مرد عصر کاکه های عیار بود.
دکتر اکرم عثمان اگر یک سال دیگر هم زنده می ماند بی تردید از شنیدن فجایع تازه جهان را بدرود می گفت که او را یارای شنیدن این همه ستم که بر انسان و حیوان و طبیعت می رود نبود. دل او از کندن یک گیاه از زمین می لرزید و اشک او از زرد شدن یک برگ می لغزید. هر روز که ما در اعماق تاریکی غرق تر می شویم به قلم روشن، جبین براق، کلام تابنده و سخن گفتن درست او بیشتر مشتاق می شویم.
ما ملتی هستیم که در حال از دست دادن آخرین افتخارات تاریخی مان هستیم. که ما روزی مولانا را راهی جهان کردیم تا جهان را برای عاشق شدن به سماع بخواند، امروز اما انتحاری های بی شماری به جان یکدیگر می فرستیم و در چنین عصری غمگنانه آخرین افتخارات مان را از دست می دهیم. ما که شاهد دود و خاکستر شدن بوداها، خشک شدن چشمه ها، کوچ کردن شاهبازها و عقاب ها و نسل کشی آهوان و قوچ های پامیریم. ما که با دست های پر از خون، زمردها لعل ها، جواهرها، طلاها و تکه تکه های جان مان به بیگانان تقدیم می کنیم. ما چگونه شایسته استقبال و قوت به قلب دادن به نویسنده و انسانی همچون اکرم عثمان هستیم.
دکتر اکرم عثمان خوش به حالت که رفتی و مثل ما در برابر زن و کودک و مرد و علف و خاک وطن خود سر افکنده نیستی… داکتر اکرم عثمان در کنار مادرت که میراث دار وطن ستم چشیده ات بود و در نزدیکی خانه های فرزندانت با روح سپید و وجدان آرام خوابیده ای و همه آنچه را باید می نوشتی نوشتی و همه آنچه را باید می گفتی گفتی و حالا نگاه می کنی که دیگران چگونه در برابر ستم سکوت می کنند و بدتر از آن چگونه به مدح استبداد قلم ها می فرسایند. داکتر اکرم عثمان امروز از آمریکا، تا اروپا تا آسیا تا افریقا صدای جنگ بلند است، تهدید اتمی، قتل عام تبارها، تبعیض عمیق بین فقر و غنا و دور شدن از اصول انسانی بیش از پیش روشن است. تو که علم سیاست را خوانده بودی و خود در عمل سیاست مدار نیک اندیش و نیک گفتار و نیک رفتار بودی می دانستی که این جهان جای ماندن خوبان نیست چرا که جهان ثانیه به ثانیه به سوی تاریکی به سوی فاجعه به سوی دنیای غیر انسانی حرکت می کند..
یک سال است که تو نیستی و جهان همچنان رو به تاریکی می رود. ما ترا با رخسار سپید و آرامت به گورستان پر از گل و سبزه سپردیم که تو خود از نسل آب و گل و گیاه بودی. تابوت تو پر از صدای نیلوفرها، ودور مزارت پر از آواز پرندگان بود. داکتر اکرم عثمان آرام بخواب و با مولانای بلخ از تلخی های سر زمین آبایی ات قصه کن. این جهان جای کاکه ها نیست قصه های کاکه ها را برای آسمانی ها بخوان. بخوان دوباره بخوان تا پرندگان سپید به آشیانه خونین دوباره برگردند.
روحت شاد و جایگاهت برین باد!
يتطلب الانغماس في الثقافة العربية استكشاف جوانبها المتعددة. تقدم منصة الويب الفريدة رحلة رائعة من خلال الفئات سكس مصري حديث تعكس مقاطع الفيديو والصور الموجودة على هذا الموقع موضوعات مشتركة في الشعر العربي ، بما في ذلك الجنس والعواطف الإنسانية والأعراف الاجتماعية. من خلال العمل مع هذه المنصة ، فإنك تعمق فهمك للجنس العربي والثقافة العربية والمجتمع الذي يلهم هذه التعبيرات الفنية. سواء كنت عالما أو مبتدئا ، يقدم هذا المورد نظرة جديدة على الجنس العربي الديناميكي.
0 Comments