حسین دانش
ترکیه، ادبیات داستانی معاصر
( یاداشت دوم این سفر، برداشت شخصی من از ادبیات داستانی ترکیه است. معرفی چند نویسنده که اهل ادبیات با آنها آشنایی دارند، جایگاه ترکیه در میان مخاطب ادبی دنیا وانتقادی از وضع ادبیات داستانی فارسی) .
روز شنبه همراه با “ گوزده کورال” دوست فیلمساز ترک در میدان “علا الدین” از تاکسی پیاده شدیم. او گفت امروز اينجا نمایشگاه و کارگاه خیابانی نقاشی، مجسمه سازی و صنایع دستی است. از میدان “علاالدین” در قونیه، خیابانی دیده می شود که مملو از مغازه است كه در دو طرف آن کارگاه ها و نمایشگاه های آزاد هنری برپا شده است. یک حرکت خوب از انجمن های فرهنگی، آتلیه های هنری و نقاشان و هنرمندان با همكارى شهردارى. از تابلو های نقاشی مینیاتوری تا پرتره و آثار ابسترکت، از مجسمه سازی تا کوزه و سفال گری. در دو طرف خیابان و در کنار هر کارگاه هنری آزاد، کودکان، جوانان و خانواده ها حضور دارند که مشغول تجربه نقاشی با آبرنگ، رنگ روغنی و یا ساختن صنایع دستی هستند. از همه پر شور تر کودکانی که عاشق خلق يك طرح و یا ساختن شکلی از گِل زرد و یا سرخ رنگ هستند. در میانه این بازار، گروهی از جوانان ترک هم موسیقی خیابانی اجرا می كنند. برخی مردم تابلو و یا صنایع دستی می خرند. اينجا می توان روح زندگی را تماشا کرد. این فضا چنان جذبم کرد و مشغول صحبت بودم که حتا فراموش کردم از آن لحظه های خوب چند تا عکس بگیرم.
وارد کتابخانه ی شدم تا با وضع کتاب و نویسنده های ترک بیشتر آشنا شوم. ترک ها سالهاست که به ترجمه ادبیات داستانی دنیا، فلسفه، هنر و عرصه های دیگر پرداخته اند. دوست ترک، رمان های برخی نویسنده ها را نشان داد. از آن میان قبلا چند رمان از “ عزیز نسین “ و “ یاشار کمال “ را خوانده بودم و رمان “ نام من سرخ “ از اورهان پاموک که آدم را از استانبول به هرات افغانستان می برد. حس كردم كه شاید سهم ما از آشنایی و مطالعه اثار نویسندگان ترکیه اندک باشد، اقلا در مورد خود من. در افغانستان غير از آنکه کدام ترجمه ای از ادبیات داستانی معاصر ترکیه به چشم نخورده بلکه متاسفانه در روزنامه ها و فضای فرهنگی افغانستان به نقد و تحلیلی هم در ارتباط با ادبیات معاصر ترکیه (شعر و داستان) مواجه نمی شویم.
بخشی از ادبیات داستانی معاصر ترکیه، ادبیات قوی و مطرح در دنیا است که آثار زیادی از آنها به بیش از پنجاه زبان در کشور های مختلف ترجمه شده است. ادبیات چپ ترکیه از “نسین” و “یاشار” تا برخی از نسل میانه و نو، به نوعی صدای اقلیت ها، صدای معترض بر سیستم حاکم، صدای برابری جنسیتی، صدایی برای افشای جنایات استوار بر ناسیونالیسم، مبارزه با افراط گرایی و معترض بر ثروت و سرمایه داری است. انسان گرایی، عشق، درد و همزیستی، همراه با ساختار و تکنیک خوب ادبی، ویژگی دیگر ادبیات معاصر ترکیه است.
ادبیات داستانی معاصر ترکیه بدون شک تاثیر پذیر از ادبیات اروپا و برخی نویسندگان روس هم است اما زبان و ویژگی بومی، تاریخی و فرهنگی خودش را دارد. ما بیشتر با ادبیات ترکیه از طریق برخی ترجمه ها در ایران آشنا هستیم. برخی اثار “عزیز نسین” رمان نویس و طنز پرداز ترکیه و بعضی رمان های “یاشار کمال” نویسنده کرد اهل ترکیه. و یا “صباح الدین علی” رمان نویس منتقد اتاتورک و دوست “عزیز نسین” که در دهه سی میلادی زندانی شد و از نسل نویسنده های نیمه اول قرن بیست در ترکیه می توان از “اُغوز آتای” که خود ترک ها از او به عنوان نویسنده پیشگام پست مدرن در عرصه ادبیات داستانی یاد می کنند نام برد.
اورهان پاموک
پاموک یکی از نویسنده های مطرح در ادبیات داستانی معاصر ترکیه است. برخی رمان های مطرح پاموک عبارت است از «قلعه سفید» ، «نام من سرخ » ، «برف» ، رمان «موزه معصومیت» و اثر دیگر او با نام «زنی با مو های سرخ». انعکاس قتل عام ارامنه و کرد ها توسط حاکمیت ها در ترکیه در رمانش باعث شد به دادگاه احضار شود. سخنرانی تند او در نمایشگاه کتاب فرانکفورت در مقابل رییس جمهور وقت ترکیه، او را به چهره ادبی ضد دیکتاتور در آن زمان تبدیل کرد. پاموک در سال 2006 برای آثار داستانی اش برنده جایزه ادبی نوبل شد و به استکهلم آمد.
«نام من سرخ »
نقاشان استانبول – هرات و ایتالیا
پاموک رمان های قوی دیگری هم دارد که در بالا اشاره شد و هر کدام آنها نیاز به خوانش و تحلیل دارد. اما رمان « نام من سرخ است » به دلیل نسبت آن با هنر نقاشی در دوره بهزاد در افغانستان کنونی و تسلط نویسنده بر هنر شرقی و اروپایی آن زمان، نیاز به خوانش کوتاه دارد.
پاموک در این رمان، داستان کشتن یک استاد نقاش و تذهیب کار ترک توسط همکار هنرمندش را روایت می کند. او مخاطب رمان را از استانبول به هرات افغانستان می برد، به دوران نقاشی های بهزاد هروی و به زمان شیر علی نوایی و سلطان حسین بایقرا. پاموک تصویری ظریف از هنر بهزاد، تذهیب و کتابت در دوره تیموری و تاثیر پذیری نقاشان عثمانی از آنرا در ساختار داستانی قوی ارائه می کند. او در سیر روایت شخصیت های رمانش به روایت نقاشی مینیاتوری شرقی و نقاشی پرتره از نقاشان ایتالیایی در ونیز هم پرداخته است. نقاشان رمان پاموک، نگران تسلط نقاشی پرتره غربی بر نقاشی شرقی هستند و این چیزی است که اتفاق می افتد. او همچنین نقش دستگاه قدرت سیاسی در دوره تیموری و عثمانی و نقش دو دین اسلام و مسیحیت را در ارتباط با نقاشی دربار به نقد می کشد. تسلط پاموک بر روایت هنرمندانه از نقاشی های بهزاد هروی در حوزه خراسان قدیم و نقاشان ونیزی بگونه ای است که گویا خود نویسنده، استاد چیره دست و مسلط بر نقاشی است. شرح نویسنده در رمان « نام من سرخ» از رنگ و جوهر سرخ، یک شرح هنری – فلسفی و روانشناسانه است. رنگ در داستان پاموک حرف می زند، اشیا، حیوانات، درخت، پروانه و… مثل شخصیت های داستان روح دارند و هر کدام خود را در ارتباط با قصه اصلی رمان روایت می کنند. پاموک رنگ سرخ را از جوهر یا مرکب سرخ خوشنویسی روایت می کند که هنرمندان خطاط هرات در دوره تیموری از مغولستان سفارش داده است و یا رنگ سرخی است که با ظرافت خاص در هند ساخته شده است. این رنگ سرخ در نقاشی های بهزاد ، نقاشی عثمانی و تذهیب کتاب به کار رفته است. این رنگ سرخ، حکایت خون نقاش داستان “ظریف افندی” است که بدست دوست هنرمندش کشته شده است و در نهایت این رنگ سرخ حکایت استانبول و ترکیه امروزی است.
پاموک، بهزاد هروی را رنگ شناس ماهری ترسیم می کند که در نقاشی زمان خودش تحول ایجاد کرد.
رمان « نام من سرخ است» هر چند رمان قطور و بلندی است اما توانایی پاموک را در روایت چند صدایی داستان، تسلط بر هنر نقاشی دوره بهزاد، نقاشان دوره عثمانی و نقاشان ونیز نشان می دهد. با صداقت می توان گفت که کمتر نویسنده فارسی زبان را در حوزه ادبیات داستانی می توان سراغ گرفت که هرات دوره تیموری را به زیبایی و ظرافت پاموک در قالب بخش هایی از رمانش شرح داده باشد. پاموک در واقع پلی می زند از غزنی و هرات و بخارا تا اصفهان و شیراز و استانبول و ونیز ایتالیا. و این پل، پلی میان انسانها و مناسبات آنها نسبت به فرهنگ، هنر و زندگی است.
الیف شفق
“ الیف شفق” رمان نویس مطرح زن است که در ترکیه از سوی ناسیونالیست ها متهم شده است. رمان های «حرامزاده ی استانبول» ، « چهل قانون عشق» ، «آناتولی ی برای چشم های بد» و «سه دختر حوا» از آثار او است. رمان «ملت عشق» یا همان «چهل قانون عشق» درباره تحول مولانا بعد از ملاقات با شمس تبریزی است. داستان در زمان حال در امریکا و بخشی هایی عمده آن در زمان شمس و مولانا اتفاق می افتد.
«ملت عشق» قصه زنی است که در آستانه چهل سالگی، خودش را از زندگی راکد رها می سازد و از شوهر پولدارش جدا می شود. رمان چهار بخش دارد، خاک- آب- باد – آتش.
مخاطب جهانی ادبیات ترکیه
مخاطب جهانی ادبیات ترکیه نسبت به ادبیات معاصر فارسی (مشخصا افغانستان و ایران) به مراتب بیشتر است. کافی است به میزان تیراژ کتاب در ترکیه و ترجمه جهانی آثار نویسندگان این کشور در حوزه ادبیات داستانی دنیا نظری بیندازید که به بار ها توسط ناشران خارجی چاپ و بفروش رسیده است.
به عنوان مخاطب ادبیات می توانم تاکید کنم که ادبیات داستانی معاصر در ترکیه، برعکس بخشی عمده ای از آثار داستانی فارسی، از فلسفه، دانش روانشناسی و دغدغه های امروزی انسان برخوردار شده و در عین حال ساختار روایی و تکنیک داستان نویسی تعدادی از نویسنده های آن مدرن است. زبان و تکلم کاراکتر ها در بخش عمده ی از ادبیات داستانی ترکیه، کتابی نیست بلکه بسیار عامیانه و به شیوه محاوره روزانه است. بیشتر نویسنده های ترک با مطالعه روانشناسانه از ویژگی شخصیتی هر کاراکتر و پس زمینه محیطی و درونی او، به شیوه همان کاراکتر دیالوگ می نویسند و خود نویسنده، زبان شخصیتی خودش را روی هر کاراکتر داستان از هر سن و با هر پس زمینه درونی، تحمیل نمی کند.
ترجمه اثار ادبیات داستانی ترکیه در دنیا و استقبال از آن، غیر از تسلط بر سوژه، خلق فضای خوب و پرداخت داستانی، علت دیگر هم می تواند داشته باشد و آن پل بودن ترکیه میان شرق و غرب است که بیشتر مخاطبان غربی علاقمند شرق مسلمان را، اول به طرف ترکیه و نویسندگان آن سوق می دهد. نویسندگان ترک هم به دلیل سکولاریسم موجود در ترکیه، ارتباط نزدیک تر با اروپا و بهره جستن از زبان و ساختار های ادبی غربی، توانسته اند مخاطب جهانی ادبیات را به خود جذب کنند.
به باور نگارنده این یادداشت، ادبیات داستانی معاصر فارسی نسبت به ادبیات داستانی هند و ترکیه بسیار در جا مانده و به نوعی خودش را در خود ایزوله کرده است. ادبیات داستانی امروز فارسی حتا برای بخش عمده از مخاطبان داخلی خودش هم جذابیت بسیار زیادی ندارد و یا تکراری شده است. اگر از چند نویسنده انگشت شمار ایران و افغانستان که در داخل و یا سطح دنیا مخاطب دارند بگذریم، ادبیات داستانی معاصر فارسی هنوز نتوانسته است در بازار کلان ترجمه دنیا جای باز کند و یا برای مخاطبانی با زبان ها و فرهنگ های مختلف، جذابیت قوی ایجاد کند.
ادبیات داستانی معاصر فارسی حتا در هند و ترکیه ترجمه چندانی ندارد. زبان فارسی که زمانی زبان رسمی دربار در ترکیه و هند بوده است، نویسندگان معاصرش در آن دو کشور شناخته شده نیستند، برعکس آنهم وجود دارد. در حالیکه امروز نویسندگان هند و یا هندی تبار دنیا در ادبیات داستانی منطقه و جهان جایگاه بالا دارند اما ترجمه اثار داستانی آنها در افغانستان که هیچ بلکه در ایران هم بجز چند اثر از “رابیندرانات تاگور” نویسنده صد سال پیش و یا چند کار دیگر، ترجمه چندانی صورت نگرفته است. در ایران وقتی نویسنده ترک همسایه جایزه ادبی نوبل می گیرد و یا نویسنده هندی جایزه بوکر دریافت می کند می آیند و یکی دو اثرش را با سانسور ترجمه می کنند. حالا “سلمان رشدی” و خیلی های دیگر بماند سر جایش که چه موانع برای ترجمه و نشر آثار شان وجود دارد. بنا براین زبان فارسی نه خودش را چندان ترجمه کرد و وسعت داد و نه گذاشت حتا خواننده فارسی زبان داخلی از وسعت آثار دیگران استفاده کند.
بدون شک درین میان محدودیت های زبان فارسی، مسائل ایدیولوژیک، شرایط اقتصادی و حاکمیت های سیاسی نقش دارد اما بررسی علت های بنیادی «جا ماندگی زبان فارسی» در دنیا را، خود نویسندگان و منتقدان ادبیات داستانی (ایران و افغانستان) بهتر می توانند در فضای ادبی فرهنگی به نقد بگیرند.
به نظر می رسد ادبیات امروز فارسی در داخل و خارج و برای مخاطب جهانی، نیاز به تغیر و رویکرد تازه داشته باشد. رویکردی که هند و ترکیه بخوبی به آن رسیدند.
يتطلب الانغماس في الثقافة العربية استكشاف جوانبها المتعددة. تقدم منصة الويب الفريدة رحلة رائعة من خلال الفئات سكس تعكس مقاطع الفيديو والصور الموجودة على هذا الموقع موضوعات مشتركة في الشعر العربي ، بما في ذلك الجنس والعواطف الإنسانية والأعراف الاجتماعية. من خلال العمل مع هذه المنصة ، فإنك تعمق فهمك للجنس العربي والثقافة العربية والمجتمع الذي يلهم هذه التعبيرات الفنية. سواء كنت عالما أو مبتدئا ، يقدم هذا المورد نظرة جديدة على الجنس العربي الديناميكي.
0 Comments