س.ح. روغ
«ژیوپولیتیک جنگ» پایانتر می لغزد!
همه توجه جهان، در چند هفتۀ گذشته، به دو گردهمایی بزرگ دوخته بود:
کنفرانس اقتصاد جهانی “داووس”؛
و کنفرانس امنیتی مونشن؛
تدویر این دو گردهمایی یکی بدنبال دیگر دو پیام بسیار مهم را می رسانید؛
یکی این که اقتصاد و امنیت در جهان کماکان با هم تنیده هستند؛ و دیگری این که آن ساختارهای بین المللی در حال فروپاشیدن هستند که تاکنون برای نظم اقتصادی مسلط در جهان «امنیت» را ضمانت می کردند، واین نظم را هماهنگ می ساختند؛
همین چند سال پیش به پیشواز کنفرانس داووس مظاهرات مخالفان گلوبالیزم دعوت می شدند، که پیوسته ضعیف تر شده رفتند؛ اما ضعف “جریان های ضدگلوبالیزم”، نمایشی برای غلبۀ “گلوبالیزم اقتصادی” نه شد؛ نه تنها سران کشور های بزرگ علاقه ای برای شرکت در کنفرانس اخیر داووس نشان ندادند؛ بل کنفرانس اخیر امنیت مونشن هم نشان داد که خود استنباط از امنیت در جهان کنونی، بطور دلهره آوری لغزان و لرزان شده است؛
هر دو کنفرانس یک پدیدۀ درخشنده را هم به نمایش گذاشتند:
سیاست معتدل و رهیاب داکتر آنجلا مرکل صدراعظم آلمان، که در چنین یک دنیایی که سروپا کنده از مستنطق می گریزد، نطقِ سراپا آگنده از منطق داشت. خانم مرکل از آخرین امیدواری های جهان است، که با ما وداع می کند؛
اوضاع و انکشافات افغانستان در کنفرانس مونشن موضوع توجه خاص نبودند. رادیو صدای آلمان گزارش داد:
«با توجه به احتمال خروج نیروهای امریکایی از افغانستان و مذاکرات صلح واشنگتن با طالبان، انتظار می رفت که بحران درازمدت افغانستان برکنفرانس مونشن سایه افگند،اما چنین نشد؛ سازماندهندگان این کنفرانس در آجندای خود موضوع درگیری افغانستان را در محراق توجه قرار نداده بودند.»
این که موضوع افغانستان درکنفرانس مونشن «درمحراق توجه» نبود، دلایل متعددی دارد، که بیرون ازبحث ما است؛ شرکت هیات افغانستان تحت ریاست داکتر غنی در کنفرانس مونشن فرصت داد که مواضع دولت افغانستان پیرامون انکشافات افغانستان به تبادل نظرگذاشته شود. توضیح صبورانۀ مواضع دولت افغانستان درکنفرانس مونشن اهمیت داشت تا معلوم شود که کنفرانس بین الافغانی «بُن سوم» به کدام استقامت ها کار کند؛
امرالله صالح یک فشرده ازصحبت های داکتر غنی درکنفرانس مونشن تهییه کرد وتحت عنوان «ما چی می خواهیم؟» به نشر رسانید؛ داکتر غنی گفته است:
« ما میخواهیم افغانستان را از یک مشکل و چالش به یک فرصت بدل نماییم. من افغانستان را به یک منطقه وصل شده با تمام همسایه هایش تبدیل کرده ام. این برنامه یعنی وصل افغانستان و فرار از اتکا به یک راه و یک بندر ادامه دارد…
افغانستان تغییر کرده است. تغییر خیلی بنیادی و عمیق صورت گرفته است. افغانستان امروز می خواهد زیر چتر جمهوریت زنده گی کند. افغانستان امروز می خواهد که معارف داشته باشد و آزادی های تعریف شده انسانی داشته باشد . افغانستان ظهور کرده است و این ظهور مجدد به همکاری شرکای جهانی ما بوده است . آن ها اطمینان داشته باشند که این کشور به قهقرا و به سیاهی بر نمی گردد چه آن ها با ما باشند، چه نباشند.
من قبل بر آمدن به این جا با هزارنفر که از تمام افغانستان جمع شده بودند، مشوره کردم . آنان در گروه های کاری و بدون شناخت از یکدیگر منسجم شده بودند. وقتی یکجا شدند و نتیجه بحث ها را شریک ساختند همه از یک ارزش حرف می زنند. آن ارزش این بود که باید نظام و جمهوریت بقا یابد. دفاع شود؛ و هیچ گروه حق اضمحلال آن را نداشته باشد. من مدافع ارزش های جمهویت هستم و خواهم بود.
این که هر قدرت دیگر نظرش راجع به این رابطه چیست، برای من مهم نیست.
برای من منافع و حیثیت افغانستان مهم است.
این است بنیاد مشروعیت و اجندای من.»
این فراز ها را نقل کردیم، تا به مباحثات پیرامون کوشش های امریکا برای ایجاد «یک فرصت برای صلح» در افغانستان، برگردیم؛
طی هفته ای که گذشت، برخی نظرات هم از موضع طالبان در مطبوعات نشر شدند؛ یکی دو نوشته ای که به حمایت ازموضع طالبان نشر شدند، همان ادعای طالبان را تکرار می کنند که با دولت داکتر غنی بخاطری مذاکره نمی شود، چون دست نشانده است ومشروعیت ندارد؛ اما وقتی معیارهای «مشروعیت» سیاسی را بطور پیگیر اساس قرار بدهیم هیچ ساختار کنونی در افغانستان نمی تواند با ادعای مشروعیت دیگران را نفی کند؛ اگر ملاک و معیار مشروعیت «ارادۀ مردم» است؛ پس طالبان چرا انتخابات را تحریم می کنند؟ چرا طالبان از قضاوت مردم هراس دارند؟
امتناع طالبان از مذاکرۀ رو در روی با دولت افغانستان، وبه تعویق انداختن و یا لغو این و یا آن ملاقات ، یک بازی برای جلا دادن به سیمای طالبان است؛
تجربۀ بازی با نام سیاه و نام سفید برای برخی از چهره ها، دلایل روشن برای آنانی هست که «یعقلون» اند؛
هرگاه سوال مشروعیت به حضور نیرو های خارجی در افغانستان ربط می گیرد، طالبان هم اعلام کرده اند که باقی ماندن این نیروها در افغانستان را تحمل می کنند؛ و هرگاه موضوع این یاشد که طالبان دیگر امارت اسلامی نمی خواهند، همین سخن هم بار نخست از زبان ظریف وزیر خارجۀ ایران جاری شد!! اما ظریف نگفت که طالبان دیگر امارت اسلامی نمی خواهند، بل گفت که کشور های منطقه یک امارت اسلامی طالبانی را تحمل نخواهند کرد.
طی هفته های اخیرعکس هایی، ازجمله درنیویارک تایمز، نشر شدند، که ثابت می سازند بازی کنندگان متعدد جریانات اخیر در کشور، به شمول طالبان، از دور یک میز برخاسته اند؛ طالبان کدام تافتۀ جدا بافته نیستند!
این انتباه مطبوعات هم که اختلافات درمیان خلیلزاد وغنی گویا «بسیارشدید» هستند؛ طی هفتۀ گذشته نفی شد؛ و آریانا تلویزیون گزارش داد که خلیلزاد و غنی روی یک میکانیزم مشترک کار موافقت کردند؛
طرح خلیزاد برای ایجاد یک هیأت مذاکره کنندۀ صلح کدام تناقضی با این توافقات ندارد؛ اما تاکید خلیلزاد برای ایجاد یک هیات مذاکره کننده، حتی با پایه های وسیع، فقط وقتی معنا و مفیدیت خواهد داشت که طالبان انتخابات را تحریم نکنند و در برابر رأی مردم خود را به قضاوت آزاد بگذارند؛
ازینجاست که در شرایط افغانستان مذاکره برای صلح به ضرورت تدویر انتخابات می انجامد؛ و نه به ضرورت تدویر ادارۀ «سرپرست»!
این درست است که همه می خواهند راهی برای بیرونرفت یافته شود، اما اگر طالبان چنین پنداشته اند که در موقفی هستند که شرایط را دیکته کنند، پس طالبان اشتباه می کنند.
هر کسی که از انتخابت پیروز بدر آمد، همان کس مشروعیت دارد!
این انتباه مطبوعات هم که گویا کرزی یک موضع ضد غنی درمیز ماسکو اتخاذ کرده است، طی هفتۀ گذشته نفی شد؛ کرزی درمصاحبه با بی بی سی با صراحت گفت که طرح حکومت موقت غلط است،وحکومت فعلی باید تا آمدن صلح برجا بماند؛
این انتباه مطبوعات هم که گویا در اثرهمان اختلافات «بسیار شدید»، موقف خلیلزاد ضعیف شده است، طی هفتۀ گذشته نفی شد؛ مطبوعات از این سخن گفتند که خلیلزاد درمقام نمایندۀ خاص امریکا در افغانستان موقف محکم تری می یابد؛
بهر حال روشنفکری افغانستان که عادت کرده است در هیچ موردی، هیچ موضعی نداشته باشد، اینک با این سوال مشکل غافلگیر شده است که در شلوغ سرگیجه آور رویداد ها و تبلیغات جاری، چی موضعی بگیریم؟
راست گپ این است که یک پاسخ قطعی و متقن به این سوال در دست نیست؛ معنا این که برای یافتن یک پاسخ قناعت بخش باید میدان های جستجو را بدل کنیم؛
طالبان را مثال می گیریم؛ نه این محاسبه با واقعیت منطبق است که طالبان باید از هر گونه حل سیاسی بیرون گذاشته شوند؛ و نه این محاسبه درست است که طالبان یگانه نیروی برحق در افغانستان هستند؛ این درست نیست که «حقیقت» در انحصار طالبان هست!
پس مبانی و دلایل جستجو برای یافتن یک پاسخ تقریبی را که به صلاح وطن و صلح باشد، باید بیرون تر از نیروها و جوانب درگیر، و خوب و بد آنان، بیابیم؛ چنین مبانی و دلایل، مقیاس های ما برای قضاوت، و برای «مشروعیت»، را دگرگون می کنند؛
یک شاخص اصلی را اساس جستجو قرار می دهیم: چی به نفع وطن ما است؟ یعنی نیرو ها و جوانب درگیر در برابر منافع و مصالح وطن چه موضع، و چه برنامه ای، دارند؟
با وضاحت در می یابیم که در پاسخ به این سوال داکتر غنی دست بالاتر دارد؛ غنی می گوید:
« برای من منافع و حیثیت افغانستان مهم است. باید نظام و جمهوریت بقا یابد. دفاع شود. و هیچ گروه حق اضمحلال آن را نداشته باشد. من مدافع ارزش های جمهویت هستم و خواهم بود. ما می خواهیم افغانستان را از یک مشکل و یک چالش، به یک فرصت بدل نماییم. من افغانستان را به یک منطقه وصل شده با تمام همسایه هایش تبدیل کرده ام. این برنامه یعنی وصل افغانستان و فرار از اتکا به یک راه و یک بندر ادامه دارد …
این است بنیاد مشروعیت و اجندای من….».
اینک کسی مهربان شود و به ما بیاموزد که کدام مواضع، به غیر ازین مواضع درست هستند؟
منحل ساختن دولت درست است؟
منحل ساختن قانون اساسی درست است؟
منحل ساختن اردو و پولیس درست است؟
تحریم انتخابات درست است؟
بفرمایید و بما نشان بدهید که از نظر شما، ما برای چی «دندوره» کنیم؟
آیا غنی ناتوانی ها و ناکامی ها نداشته است؟ بدون تردید بسیار داشته است! اما غنی یک کسی است که می خواهد دروازه هایی را بگشاید که ما نمی گشوده ایم؛ می خواهد راه هایی را برود که ما نمی شناخته ایم؛ چرا نمی مانیم که کار کند؟
غنی یک کسی است که آمده است «تا قفل زندان بشکند»؛ و ما، خود ما در عمق تاریکی های زندان جنگ پوسیده شده ایم، اما غالمغال داریم که این آدم خو مشروعیت ندارد!
و تجویز هایی هم که خود ما برای «مشروعیت» می دهیم، همان قصۀ معروف را بخاطر می دهد:
رهروی در راه یک توته آیینه یافته و ندانسته که ای چیس؟ آیینه ره برده پیش حوقی دِه؛
حوقی صایب مه همی ره یافتم؛ ای چیس؟
و حوقی دِه، پس از دید و بازدید زیاد، بالاخره گفته مه فامیدم که ای چیس!
ای ره ببرین و برش «ارزن» بتین!
اگه خورد، پس بانجان سیاه است!
اگه نخورد، پس هرومرو شتر اس!!
انکشافات دو هفتۀ اخیر درمنطقه، عقربه ها را به شدت دور داده اند؛ دوحملۀ تروریستی یکی در شرق ایران و دیگری درکشمیرهند تلفات به بار آوردند؛ سفر پراز«بخشش» های ولیعهد سعودی به پاکستان و وعدۀ بیست ملیارددالر سرمایه گذاری در پاکستان، همه توجه را به انگیزه های این حملات معطوف داشت؛
هم هند و هم ایران به عملیات تلافی جویانه تهدید کردند؛ عمران خان در مقابل گفت که پاکستان آمادۀ همکاری است تا عوامل این حملات شناسایی ومجازات شوند؛ سخن این است که انکشافات کنونی به جنگ میان پاکستان و هند خواهد انجامید و یا نه؟ تشنج حتماً بسیار بیشتر شده است، اما تا جنگ هنوز فاصله است؛ کدام مانع دیگری هم راه هند را سد نه شده است؛ اما هند بسیار ترسیده از این که حکمتیار اعلان کرده اگر جنگ در بگیرد، حزب اسلامی در سنگر پاکستان می جنگد!!
عمیق تر که ببینیم چنین بنظر می رسد که یک برنامۀ کمپلکسی رویدست است تا ایران از امتداد سرحدات آن با پاکستان بی ثبات ساخته شود؛ این چنین یک برنامه با وضعیت عمومی مقابله با ایران، مطابقت می کند؛ سخن چند هفته پیش عمران خان را تکرار می نویسیم که گفت پاکستان دیگر عسکر مزدور برای هیچکسی نخواهد شد!
آیا حقیقتاً چنین است؟
علاوه ازین سعودی در بخشش های «کلان» به پاکستان، شاید نگاهی هم به تکنالوژی اتومی پاکستان دارد؛ دیده شود.
دراین میان سفیر پاکستان درکابل یک آذان بی وخت داد؛ گفت اگر هند علیه پاکستان دست به اقدام نظامی بزند، پاکستان دیگر بالای طالبان برای مذاکره با دولت افغانستان فشار نمی آورد!!
جناب سفیر صایب نمی داند که اگر هند دست به جنگ ببرد، این بار نه کل می ماند ! نه کدو!
بهر حال ژیوپولیتیک تشنج و جنگ یک گام از افغانستان پایانتر می لغزد؛
افغانان به تجربه می دانند که جنگ برای هیچ مردمی پیام خوشی نیست؛ اما بنظر می رسد که شریان های جنگ افغانستان گره به گره می خشکند.
جنگ، دیگر، یک کالای مرغوب نیست، حتی در دست طالبان!
هر چی هست، یک حقیقت معلوم شده است؛ تولستوی گفته بود که «جنگ یک حماقت عظیم است» !
این حقیقت معلوم شده است که از این گفت تولستوی –
حتماً «حماقت» به ما رسیده است!
و «عظیم» به طالبان رسیده است!
يتطلب الانغماس في الثقافة العربية استكشاف جوانبها المتعددة. تقدم منصة الويب الفريدة رحلة رائعة من خلال الفئات سكس يمني تعكس مقاطع الفيديو والصور الموجودة على هذا الموقع موضوعات مشتركة في الشعر العربي ، بما في ذلك الجنس والعواطف الإنسانية والأعراف الاجتماعية. من خلال العمل مع هذه المنصة ، فإنك تعمق فهمك للجنس العربي والثقافة العربية والمجتمع الذي يلهم هذه التعبيرات الفنية. سواء كنت عالما أو مبتدئا ، يقدم هذا المورد نظرة جديدة على الجنس العربي الديناميكي.
0 Comments