سید ضیا قاسمی
بسیم و شرح زلف نسیم!
اگر بخواهم مجموعه شعر «صلح تن به تن» را در یک عبارت تعریف کنم، آن «استحکام و اعتدال» است. این دو خصلت را میشود در تمام عناصر و ارکان همهی شعرهای این مجموعه دید. با برخورداری از همین دو خصلت است که شعرهای اکرام بسیم، شاعر این مجموعه، به دل مینشیند و حلاوت خاص خود را دارد.
در برخورد اول این استحکام و اعتدال در زبان شعرها خود را نشان میدهد. زبان در شعرهای اکرام، روان و نرم و سعدیوار است. بدون اشکال، بدون پیچیدگی، بدون حشو، بدون اطناب و هر از گاهی غنی شده و شیرین شده با جناسها، واجآراییها و دیگر بازیها و شیطنتهای زبانی. اگر با دقت تمام و ذرهبین به دست، این مجموعه را برای یافتن ضعفها و اشکالات زبانی بگردیم، موردی پیدا نخواهیم کرد. شاید تنها دو یا سه مورد باشد که میتوان آنها را به نوعی نارسایی خواند. موردی مثل جا نیفتادن و لَق بودن کلمهی «بُعد» در این بیت از غزل 51:
«باید از این به بَعد بجویم هر آنچه هست
باید همیشه بُعد بجویم از آنچه نیست»
در این بیت وازهی بُعد با وجود اینکه با واژهی بَعد در مصراع اول جناس است و یک بازی زبانی با استفاده از آن در بیت اتفاق افتاده است، اما به دلیل اینکه در زبان فارسی استعمال از آن به عنوان مترادفِ «دوری جستن» جز در مواردی خاص و یا از سر اجبار متداول نیست، در بیت هم غریب افتاده و آن را از روانی انداخته و در واقع نقصان آن از بیشتر منفعت جناسسازیاش است.
مشکلاتی مانند این مورد در این مجموعه به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد، و این یعنی برخورداری از زبانی محکم و یکدست که توفیق بزرگی است. به خصوص اگر این موهبت را در بسترهی شعر امروز فارسی در افغانستان و در مقایسه با دیگرانی که در این فضا میسرایند، بسنجیم، آن وقت بیشتر به ارزش آن پی میبریم که شاعرانی با چنین زبان محکم و متین معدود و انگشتشمارند.
نمود دیگر این استحکام و به خصوص اعتدال در عنصر تخیل در شعرهای این مجموعه است. در شعرهای اکرام تعادلی دلپذیر میان حرف و تصویر برقرار است. همانقدر که زیبایی در گفتار با استفاده از ظرفیت عاطفی کلمات و بستر معنایی آنها اتفاق میافتد، به همان نسبت تصاویر هم در زیباسازی ساختار شعرها سهیماند. به گونهی مثال همانقدر که در بیت «دوستان تنها لباس دوستی پوشیدهاند/ از کفم در رفته است آمار دشمن این وسط» در غزل ۹۷، زبان با استفاده از خلق انرژی تضاد در کلمات «دوست» و «دشمن» و با استفاده از اصطلاح «از کف در رفتن» و با استفاده از تازگی کلمهی «آمار»، حامل زیبایی است، به همان اندازه در بیت «تو نیستی و جای سرانگشت ناز تو/ انگار میخ میگذرد لای موی من» در غزل ۴۰ تصویرِ تازه و غیر متعارفِ گذشتن میخ از میان موها زیبایی خلق کرده است.
تصویرها در هر شعر چیدمان مناسبی یافتهاند و جاندار، بدون ابهام و غالباً تازه و بدیعاند. همانند موارد ضعف زبانی، ضعف در تصویرسازی یا دیگر سازههای صُوَر خیال بسیار معدودند. شاید دو سه مورد در تمام مجموعه باشد که از عنصر خیال به صورت حسابناشده کار کشیده شده است. موردی مانند بیت «شلیک چشمهات نه تنها نکشتهاند/ بخشیدهاند زندگیام این تفنگها» در غزل ۶۷. در این مورد تشبیه چشم به تفنگ تشبیه بلیغ و رسایی نیست، زیرا این تشبیه فقط با وجه معنا و کاردبرد ساخته شده، بدون توجه به اینکه از لحاظ تناسب صوری، آنها هیچ تباین و شباهتی با هم ندارند. برای خلق یک تشبیه زیبا در نظر گرفتن همهی موارد وجوه شباهت، لازم و بلکه واجب است. اما به قاطعیت میتوان گفت که مواردی اینچنینی از عدم دقت در بافت عنصر تخیل، در این مجموعه در حکم استثنا و بسیار نادر است.
در مقابل تا بخواهیم شاعر در چشماندازهای این مجموعه به لحاظ تصویر و زبان مناظری دلپذیر و لذتبخش خلق کرده است. مانند این دو سه نمونه که در این مجموعه نظایرش کم نیستند.
«بار نگاهت را که دیدم با خودم گفتم
این وزنه را بالا نبرده بر زمین بگذار»
غزل ۳
«یک دفعه کبوتر شدم و بال کشیدم
تا صبحدمان نامه به منقار کشیدم»
غزل ۱۳
«گفتم بیا تا بوسهای پُرآب…! گفتی
بر روی سطح ماه آب؟ امکان ندارد!»
غزل ۸۱
«نسیم و زلف تو آباد باد، حرفی نیست!
بسیم مرد تباهی اگر شود، چه شود!»
غزل ۳۷
و این نمونهی عالی در غزل ۸۹ با ابهام باطنیای که بین واژهی «حکمت» و واژههای «توپ» و «تانک» خلق کرده و مخاطب را به یاد آن راکتپران معروف کابل میاندازد:
«چه حکمتی است که هر توپ و تانک بیسروپایی
گرفته است به این سمت و سو دهانهی خود را»
از این قبیل ملاحتها در این مجموعه فراوان است.
اما این توجه به اعتدال و بههنجار بودن در بیان، در تخیل و در ساختار اگر باعث بینقص بودن شعرهای شاعر و شیرین شدن طعم آنها شده، از زاویهای دیگر، میتواند تا حدی خود به یک مشکل نیز تبدیل شود. و آن مشکل این است که شاعر ما را از خطر کردن و انجام ریسک برای درانداختن طرحی نو در ساختار یا شیوهی تصویرسازی باز بدارد. به همین دلیل است که به طور مثال ما در فضای بصری این مجموعه، تصاویری با پرداخت سوررئالیستی یا اکسپرسیونیستی به ندرت میبینیم، یا هیچ نمیبینیم. تصاویر با همهی زیبایی، تازگی و لذتبخش بودنشان رئال یا واقعیاند و کمتر از خصلتهای شگفت و عجیب بودن برخوردارند.
این اوصاف باعث میشود چنین کتابی در میان دیگر مجموعههای فراوانِ همسان، مجموعهای ممتاز و عالی باشد اما خاص نه، و مخاطب در مواجهه با آن از خواندنش لذت ببرد، آن را تحسین کند و جایی در دسترس بگذاردش تا هر از گاهی به آن رجوع کند، اما چیزی از آن جز تعدادی تکبیت درخشان در ذهنش نماند. در حالی که اگر در زمینهای از ساختار یا چگونگی کاربرد عناصر شعر، در این کتاب یک اتفاق خاص و متمایز میافتاد، آن وقت ترسیمی از کلیت مجموعه و شعرهایش در ذهن مخاطب بیشتر بخت ماندگار شدن داشت.
نکتهی دیگری که در حاشیه میتوان راجع به این مجموعه عنوان کرد، گر چند تا حدی سلیقهای است، عنوانگذاری شعرهای مجموعه است. در این مجموعه شعرها نام ندارند و با شماره مشخص شدهاند. به نظر من اگر در یک مجموعه، هر شعری نام مشخص و هویت مستقل خود را داشته باشد، مناسبتر است تا اینکه آنها را مانند زندانیها با شماره بشناسیم و هیچ کدام هویت مستقل نداشته باشند. اگر هر شعر نام داشته باشد، در آن صورت هر شعر با این شناسهی خود در ذهن مخاطب ماندگارتر میشود و اشتباهاتی مثل تکراری چاپ شدن یک شعر در مجموعه هم رخ نمیدهد. اتفاقی که در این مجموعه (در نسخهای که در دست من است) افتاده و دو غزل ۶ و ۵۱ با شمارههای ۶۲ و ۸۴ عیناً و به تکرار چاپ شدهاند.
در کلیت امر «صلح تن به تن» را میتوان از مجموعههای خیلی خوب و قابل ادعای شعر امروز افغانستان دانست و از خواندنش لذت برد. میتوان زبان سالم و روان آن را نمونهای مناسب و تلاشی قابل قدر دانست.
برای اکرام آرزوی موفقیت دارم و منتظر مجموعهی بعدیاش میمانم.
ضیا قاسمی
۱۶ دلو ۱۳۹۷- اوپسالا، سویدن
يتطلب الانغماس في الثقافة العربية استكشاف جوانبها المتعددة. تقدم منصة الويب الفريدة رحلة رائعة من خلال الفئات سكس لونا الحسن تعكس مقاطع الفيديو والصور الموجودة على هذا الموقع موضوعات مشتركة في الشعر العربي ، بما في ذلك الجنس والعواطف الإنسانية والأعراف الاجتماعية. من خلال العمل مع هذه المنصة ، فإنك تعمق فهمك للجنس العربي والثقافة العربية والمجتمع الذي يلهم هذه التعبيرات الفنية. سواء كنت عالما أو مبتدئا ، يقدم هذا المورد نظرة جديدة على الجنس العربي الديناميكي.
0 Comments