ما بر آنپم که تمام آن عناصر هويتی، جدا جدا جلوه هايی از شخصيت والای مسعود است اما بايد دانست که هيچکدام شان به تنهايی قادر نيستند که کليت شناسنامهء مسعود را بسازند. صلاح نيست که ما مسعود را به اجزای نا مرتبط با يکديگر، تجزيه کنيم و هر جزئی را به اقتضای سليقهء شخصی، به زبانی، به دودمانی يا به طايفه ای بچسپانيم.

 

 

 

 

احمد شاه مسعود مردی بر چکاد افتخارات
 تاريخ معاصر افغانستان

 

يکسال و اندی از شهادت جانگداز اسوهء شهامت، پايمردی و ميهن پرستی احمد شاه مسعود ميگذرد و ما بر آنيم که او را به تبجيل و تجليل بنشينيم و ياد و نام بزرگش را گرامی بداريم.

برکشيدن کارنامه های درخشان آن سپهدار نامی وطن ما کار پر تضريسی است چه هرکس از منظری ستايشگر و هواه خواه او است.

يکی مشتاق نظارهء تنديس قامت و سنگر های فتح و ظفريست که با خون او و ديگر شهيدان راه آزادی رنگين شده است.

يکی شيفتهء ايمان استوار، خلوص نيت و تقوای عارفانهء اوست.

يکی بر آنست که با تکيه بر تبارشناسی، او را منتسب به قوم و قبيلهء معينی کند و مسعود را اسير دايره ای محدود بسازد.

تمام دوستداران مسعود تا حدودی حق به جانب اند. به حق که ترسيم منحنی شخصيت آن بزرگمرد کار ساده ای نيست و محتاح دقت و امعان نظر فراوان می باشد.

ما بر آنپم که تمام آن عناصر هويتی، جدا جدا جلوه هايی از شخصيت والای مسعود است اما بايد دانست که هيچکدام شان به تنهايی قادر نيستند که کليت شناسنامهء مسعود را بسازند. صلاح نيست که ما مسعود را به اجزای نا مرتبط با يکديگر، تجزيه کنيم و هر جزئی را به اقتضای سليقهء شخصی، به زبانی، به دودمانی يا به طايفه ای بچسپانيم.

به اعتقاد ما احمد شاه مسعود آزادهء فرا  لسانی، فرا تباری و فرا محلی می باشد ـ او به قبيلهء عشاق تعلق داشت و عشق بزرگش آزادی و وفاق ملی بود.

او از آمو تا اباسين، از ذولفقار تا فرخار، از هيرمند تا پنج هير (پنجشير) و از هريرود تا فراه رود همه را بدون کوچکترين تميز و تفريق می پرستيد. از اينجاست که بايد او را يک کل ذهنی و کل فزيکی بدانيم و ملتفت باشيم که او، آرمانی بزرگ داشت.

هرچند در اين مختصر تمام جوانب شخصيت آن قهرمان نامی را نميتوان نشان داد مع الوصف از ديد ما، احمد شاه مسعود را با اين شاخصه ها بهتر ميتوان شناخت:

يکی اينکه او برخاسته از روستا و اعماق توده بود و مبارزه اش اصالتی ملی و مردمی داشت.

ديگر اينکه او روشنفکری ملی ـ مذهبی بود، پاتريوتيسم را با جوهر و ديناميسم مذهب آميخته بود و به شدت می کوشيد هم پلهای پيوند با اعتقادات مردم را حفظ کند و هم از راه گرايش های باز ِ ملی، التفاتی به مقتضيات جهان جديد از جمله جامعهء مدنی، دموکراسی و عدالت اجتماعی داشه باشد.

او در پويهء تجارب ارزشمندش رفته رفته به مراتب و منازل فکری بالاتری صعود کرد که نتيجه اش را در اعلاميهء حزب جديدالتأسيس (نهضت ملی) ميتوان سراغ گرفت.

در يک تحليل کلی، اين حزب جديد که ملهم از اصول فکری آن بزرگمرد می باشد عنايتی فراوان به عقلانيت و جامعهء ديموکراتيک دارد و می کوشد با افزايش ظرفيت های مذهب از اسلام ِ فزونجو، باز و روشنگر در قياس با اسلام طالبی و فقاهتی پشتيبانی کند.

او يکی از چهره های کراسماتيک تاريخ معاصر افغانستان است و نسل امروز و فردا از منش و کنش او تقليد خواهد کرد و ياد و خاطره اش را گرامی خواهد داشت.

قـهـرمان می ميــرد و افســـــانه وار
در دل مــــــا جــاودانی می شـــــود
می شــود خورشيد و در افــــاق دور
شــــعله بخش زنده گانی می شــــود

صفحهء گذشته