پروين پژواک
هـژبـر شــينواری
|
ليلا صراحت روشنی به خواب رفته است. شاعری که به روشنی آفتاب در جمع شعرای معاصر ادب دری شعله ور است و در حلقهء دوستانش چون نگين بی همتايی می درخشد. ليلايی که همواره با صراحت سخن می گويد. دختری که سرشار از عشق و عاطفه انسانی است و کلامش به لطافت آب انگور تاکستان های شمالی و در اين خشکسالی عاطفهء انسانی با دريغ و درد با وصف اينکه شايد يار نمی آمد اما بيداريش سخت بکار می آمد، چه «تالاب دو چشمان سياهش» در قلب همه دوستان و شيفته گان شعر و ادب دری نيلوفر های را به بار آورده است که هرگز بخار سربی رنگ فراموشی و گذشت زمان آنرا پژمرده نخواهد ساخت.
|