بشير سخاورز

 

 

 

از همين قلم:

 

غالب باران نرم بهاری بر شوره زار

 

 

شکست خواب در چشمان تر غالب

 

 

غالب و جدال با تظاهر جنگ با مردمان بيهوه گو و بيهوده کوش

 

غالب در افغانستان

 

 

 


 

 

بشير سخاورز

لندن

جنورى سال ٢٠٠٥ ميلادى

 

 

 

غالب در افغانستان

 

 

 

 

ميرزا غالب در سال ١٧٩٧ ميلادى تولد و در سال ١٨٦٩ ميلادى جهان را وداع ميكند.اگر اين ٧٣ سال زندگى غالب را در نطر بگيريم و در طول همين مدت اوضاع سياسى، اقتصادى و اجتماعى افغانستان را ارزيابى كنيم، در خواهيم يافت كه اين مدت، ايام بس دشوار براى مردم افغانستان بوده و آن به علتى كه بعد از حكمروايى آخرين پادشاه بزرگ اين كشور يعنى احمدشاه درانى ١٧٤٧-١٧٧٣ ميلادى، اين ملك دستخوش شاهزادگان درانى است كه آن ها در خصومت به همديگر كشور را در وضع ناهنجارى قرار داده اند كه سر انجام باعث دخالت انگليس در اوضاع افغانستان ميگردد واين زمانى است كه هيچ يك از شاهان افغانستان، به علت درگيرى ها نيمتواند كوچكترين توجه به شعر و فرهنگ كند. بعد از تيمورشاه فرزند احمدشاه، تاج شاهى چندين بار از سرى به سر ديگر گذاشته ميشود; به طور نمونه شاه زمان ١٧٩٣، شاه محمود ١٨٠١ شاه شجاع بار اول ١٨٠٤، شاه محمود بار دوم ١٨٠٩، حكمروايى امير دوست محمد بار اول و باز شاه شجاع در سال ١٨٣٩ و از دست رفتن استقلال خارجى افغانستان و هجوم انگليس در اين كشور. از زمان پيدايش تا وقتى كه غالب فوت ميكند، ادارهء افغانستان ده مرتبه از دستى به دست ديگر افتاد كه اين خود نشان ميدهد كه وجود همچو اوضاعِ بد مجال براى انكشاف زبان و ادبيات نميداده و نميگذاشته تا شاعرى چون غالب كه شهرت قابل ملاحظهء در هند پيدا كرده بوده در افغانستان هم شناخته شود، با وجود آنكه عدهء از اين شاهان و شهزادگان افغانى، صاحب قريحهء شعرى بوده اند.

از جمله شاهان كسى كه بيشتر از ديگران به شعر علاقه مند بود و خود هم شعر ميسرود ميتوان شاه شجاع را نامبرد و از ميان شاعران مهم بايد واصل كابلى را ياد كرد كه از معاصران غالب بوده اند و جاى شك نيست كه اين دو تن چيزى از غالب نشنيده باشند.     

در افغانستان امروز غالب را بيشتر شاعر زبان اردو مى شناسند و اطلاع مردم از اينكه او شعر فارسى مى گفته كم است، اما در مورد اينكه آيا غالب را اكثريت شاعران پيرو سبك هندى افغانستان  صد سال پيش ميشناخته اند يا نه، معلومات كافى وجود ندارد. گاهى رد پاى غالب را روى آهنگ هاى اهل موسيقى ميتوانيم پيدا كنيم:

 

اى موج گل نويد تماشاى كيستى

انگارهء مثال سراپاى كيستى

 

شايد اين  شعر دوران مبارزات عليه استعمار" ياد باد اى دل كه ما هم آبرويى داشتيم   در گلستان تمدن رنگ و بويى داشتيم"، استقبال از شعر پايين كه مربوط غالب است، باشد:

 

ياد باد آن روزگاران كاعتبارى داشتم

آه آتشناك و چشم اشكبارى داشتم

 

شادروان عبدالحى حبيبى مقالهء كوتاهى در مورد غالب نوشته و او يگانه نويسندهء افغانستان است كه اين كار را ٣٢  سال پيش انجام داده. اولين مقالهء من در مورد غالب در سال ١٩٩٤ ميلادى در هندوستان چاپ شد. اين مقاله در همايش انجمن غالب در هندوستان خوانده شده است. 

 

 

 

 


صفحهء اول