|
داکتر سيما سمر، افغان زنى برچکاد شهامت و اوج شهرت و محبوبيت
کانديداى اکادميسين سيستانى
داکترسيما سمر(متولد١٩٥٧) يکى از زنان فداکار، از خودگذر و شجاع افغان است که در ٢٥ سال اخير، زندگى پر مخاطره، پر درد و پر از مرارت و مقاومت را پشت سر گذاشته است. او راه پرسنگلاخ تعصبات مردسالارى و مذهبى را فقط بخاطرخدمت به مردم مصيبت رسيده و رنج کشيده کشورش، مخصوصاً زنان و کودکان طى کرده است و براى احقاق حقوق زنان و کودکان، اين مظلوم ترين بخش جامعه افغان از هيچ گونه مبارزه و تلاش دريغ نورزيده است.
سيما سمر زنى شجاع و دليريست که از مبارزه با متجاوزين و جنايتکاران و جنگ سالارانى که دستان شان بخون مردم آلوده است، نمى هراسد و از افشاى چهره هاى تجاوزگر و زورگويى که همواره حقوق انسانهاى مظلوم را نقض مينمايند، باکى ندارد. و به آدرس آنانى که مرتکب جنايت شده و هنوز هم درجهت کسب قدرت و يا انحصار قدرت تلاش دارند، ازبيان حقيقت دريغ نميورزد ولو به قيمت حياتش تمام شود. «جناتان استيل» گزارشگر روزنامهء «گاردين» در تاريخ ١٣ جون ٢٠٠٢ از قول سيما سمر در لويه جرگه اضطرارى نوشت: «اين دموکراسى نيست، بلکه يک مهر رابرى است. همه چيز قبلاً از سوى آنانى که قدرت دارند تعيين شده، اين جرگه شامل تمام جنگ سالاران است و هيچکدام شان باقى نمانده که در اينجا ديده نشود.» لايحه عضويت در لويه جرگه تصريح ميکند :« کسانى که بطور مستقيم و يا غير مستقيم در کشتار انسانهاى بيگناه دخيل بوده باشند، نمى توانندعضويت لويه جرگه را حاصل کنند.» اما برعکس در لويه جرگه اضطرارى تمام جنگ سالاران تنظيمى که دستان شان در خون مردم بيگناه کابل بطور مستقيم دخيل بوده، اشتراک داشتند.
اين زن دانشمند و آگاه و مبارز بخاطر آنکه زورگوئى و اجحاف تفنگ سالاران جهادى را برحقوق زنان درکابينه دولت مؤقت و نيز در لويه جرگه اضطرارى به باد انتقاد گرفته بود، از جانب روحانيون متنفذ در جريان جلسات لويه جرگه اضطرارى ٢٠٠٢ با دسيسه لامذهبى روبرو، و تا پاى ميز محاکمه کشانيده شد.
بگفته شريف سعيدى،(شاعر جوان وهمشهرى سيما سمر) داکتر سيما سمر پس از آنکه شوهرش که يکى از استادان ورزيده دانشگاه کابل بود در سال ١٣٦٣ از طرف رژيم برسراقتدار سر به نيست گرديد، به جاغورى زادگاهش برگشت. ابتدا از طريق خياطى و دوختن لباس زنان محل امرار معاش ميکرد و سپس مطب يا معاينه خانه يى باز نمود و از اين طريق بيشتر در خدمت مردم محل قرار گرفت و بتدريج استعداد خدمت گزارى خود را به مردم به اثبات رسانيد. اين خدمت گزارى حس حسد و بخل ورزى را در دل عناصر سياسى محل تحريک کرد وآنها که خدمتى جز حرف به مردم نکرده بودند به تخريب سيما سمر پرداختند. بر اثر اين تنگ نظريها و فشار ها سيم سمر به کمک دوستان و ارادتمندان خود به پاکستان رفت. در آنجا در شهر کويته پاکستان معاينه خانه يى باز نمود و سپس «کلينيک شهدا» را که تا امروز هم فعال است، ايجاد نمود که در آن مريضان مهاجر افغانى مداوا ميشدند. در همين هنگام سازمان سياسى «راوا» از نام و شهرت او استفاده نمود وبرخى فعاليت هاى خود را در پناه شهرت و محبوبيت او انجام ميداد، در حالى که سيما سمر هيچ رابطهء سازمانى با «راوا» (سازمان انقلابى زنان افغانستان) نداشت.
آقاى سعيدى مى افزايد: سيما سمر يکى از زنان پر تلاش در راه نجات مردم از فقر، بيمارى و بى سوادى است و او بود که توجه مجامع بين المللى را براى کمک به مردم باميان و غزنى بيش از هرکس ديگرى جلب نمود و ده ها نهاد تربيتى و حرفه اى براى زنان محل بنياد کرد و براى آنان شغل ايجاد نمود. سيما سمردر ولسوالى(حکومت محلى) جاغورى به تاسيس مکاتب عالى مجهز با لوازم مورد ضرورت تدريس و تعليم پرداخت، علاوه براين او شفاخانه مجهزى با دکتوران مجرب تاسيس نمود که درآن امکان عمليات هاى قلبى ميسراست. او بر اثر اين فعاليتهاى عام المنفعه چندين بار در ولسوالى جاغورى از طرف ديگرعناصر سياسى که چشم ديدن او را نداشتند، مورد سوء قصد قرار گرفت ولى هربار تصادفاً جان سالم بدر مى برد و اينکار ها او را هرگز از خدمت گزارى دلسرد نساخت و کنار نزد.(مطلب فوق از حافظه نويسنده اين سطور است)
سيما سمر علاوه بر ايجاد موسسهء شهدا در کويتهء پاکستان، چهار شفاخانهء مجهز، 12 کلنيک صحی، ده ها مدرسهء ابتدايی و متوسط که چندين هزار شاگرد را زير پوشش می گرفت، در ولايات غزنی و باميان تاسيس و به کار انداخته است.
سيما سمر(فعلاً رئيس اداره مستقل حقوق بشر افغانستان)، يکى ازفعالان سياسى مدافع حقوق زنان است که درکنفرانس بُن فعالانه شرکت داشت و درهمان نشست به حيث وزير امور زنان در حکومت مؤقت برگزيده شد. بقول آگاهان او از همان ابتدا در کابينه کارش را با جديت آغاز کرد و به عنوان نماينده زنان افغان براى اينکه جديتش را در پيگيرى و احقاق حقوق نيمى از جامعه افغانستان نشان داده باشد، حتى در موارد جزئى هم چشم پوشى نميکرد. هنگامى که وى و همکار ديگرش داکتر سهيلا صديق به کابينه ميرفتند، عمدتاً مورد بى توجهى و بى اعتنائى برخى از اعضاى کابينه که چندان به دموکراسى باور و آشنائى ندارند، قرار ميگرفت.هر بار که يکى از وزيران ميخواست صحبت کند، سخنش را با «برادران ! برادران!» آغاز ميکرد. به همين سبب پس از مدتى سيما سمر بارى شخص کرزى را به کنارى کشيد و به او گفت که: به کاربردن: « برادران ! برادران!» يعنى حذف من؟ از آن پس اعضاى کابينه درسخن گفتن سعى کردند اين توازن ظريف را رعايت کنند.
در تاريخ معاصر افغانستان، زنان کمتر به عنوان سکاندار پست هاى کلان مديريتى نقش ايفا کرده اند. فقط در دوره دموکراسى محمد ظاهر شاه بود که کبرا نورزى به حيث نخستين وزير زن در وزارت صحت عامه و شفيقه ضيائى به حيث وزير مشاور در صدارت عظمى، صاحب پست هاى کلان مديريتى شدند، مگر در دوره جمهوريت محمد داود اين حق از زنان گرفته شد، ولى در رژيم حزب دموکراتيک خلق افغانستان، مجدداً به زنان اين امکان ميسر شد تا در رأس پست هاى کلان مديريتى نامزد گردند، چنانکه اناهيتا راتب زاد به عنوان وزير تعليم و تربيه و سپس معصومه عصمتى به حيث وزير تعليم و تربيه و صالحه فاروق اعتمادى به عنوان وزير کار و تامينات اجتماعى انتصاب شدند و دو تن اخيرالذکرتا سقوط آن رژيم در پست هاى خود مصروف خدمت بودند. و واقعاً که هر سه خانم نامبرده از عهده کارهاى شان بدرستى بدر مى آمدند. اما در حکومت اسلامى مجاهدين و امارت طالبان، ديگر نه تنها به زنان مقام و منصب مديريتى کسى قايل نشد، بلکه بتدريج پاى زنان از ادارات دولتى و کار در بيرون از منزل گرفته شد و در عهد ناميمون طالبان، حتى بر طرز پوشيدن لباس و راه رفتن زنان در بيرون از منزل نيز قيوداتى وضع گرديد که زنان را بيشتر در منزل زندانى ميکرد.
تنظيم های جهادی که تحمل ديدن زن را در مقام رهبرى جامعه ندارد، وقتى لويه جرگه اضطرارى تدوير شد و سيما سمر خود را براى رياست جلسات لويه جرگه نامزد نمود و بيشترين رأى را بدست آورد، دفعتاً حوصله برخى از رهبران جهادى و تعدادى از سران قبايل که از سواد اندک برخوردار بودند، سر رفت و نه تنها از پذيرفتن رياست سيما سمر سرباز زدند، بلکه پس از اتمام کار لويه جرگه با بهانه قرار دادن اينکه اظهارات وى در يک سخنرانى مخالف اسلام بوده، او را مجبور به کناره گيرى از پست وزارت کردند. البته طى يک فرمان ديگر ازجانب حامد کرزى، سيما سمر اين بار به عنوان رئيس سازمان مستقل حقوق بشر افغانستان برگزيده شد. پُستى که در ابتدا جنگ سالاران هيچ بهايى به آن قايل نبودند، مگر پس از گذشت چند ماه و هنگامى که قضيه غصب و مصادره اجبارى زمين ها و خانه هاى شهروندان کابل در ناحيه شيرپورمنجر به جنجال بزرگ شد، سازمان مستقل حقوق بشر افغانستان برياست سيما سمراسامى برخى از مقامات دولتى از جمله چند وزير را به عنوان غصب کنندگان حقوق اساسى مردم اعلام کرد،از آن پس سران گروه هاى جهادى نه تنها به اهميت پست جديد سيما سمر، بلکه به پديده جديدى به نام «حقوق بشر» نيز پى بردند. مقوله ايکه پيش از آن براى آنان بسيار بى اهميت بود. اکنون سيما سمر، چون خار بغل، بر پهلوى نقض کنندگان حقوق بشر در افغانستان ميخلد و بيم دارند از اينکه روزى توسط اين نهاد حقوقى به محاکمه بين المللى جنايات جنگى معرفى نگردند.
خلاصه سيما سمر، زن فعال و مبارز و خدمتگزارى است که جامعه افغانستان نظير او را کمتر يا هيچ نه ديده است و او همان کسى است که جورج بوش او را با خود به کنگره امريکا به عنوان يک خانم روشنفکر ومدافع حقوق زنان معرفى نمود و کنگره امريکا به پا خاست و براى او کف زدند و او سخنرانى پرمحتوايى به زبان انگليسى ايراد نمود که براى هر افغان وطن دوست افتخار آفرين بود. سيما سمربخاطر مساعى از خودگذرانه اش در زمينه «دفاع از حقوق زنان» درسال ٢٠٠٢ برنده جايزه آزادى ـ (جان همفرى کانادايى ـ بانى اعلاميه عام حقوق بشر) ـ گرديد. همچنان او در ماه مى ٢٠٠٤، ازسوى بنياد «جان. اف. کنيدى» به دريافت جايزه «شهامت» موفق شد و توجه جامعه جهانى، بويژه جامعه زن را بخود معطوف داشت. سناتور «ادوارد کنيدى» هنگام اهداى جايزه به داکتر سيما سمر گفت: «دکتر سيما سمراز کسانى است که در سخت ترين شرايط براى اعاده حقوق بشر در افغانستان مبارزه کرده است.» سيما سمربا کسب اين جوايز پراهميت، بازهم براى افغانستان افتخار کمايى کرد و اميد واريم روزى برنده جايزه بين المللى صلح نوبل نيز بشوند. ما اين شجاعت و از خودگذرى وتلاش هاى خستگى ناپذير سيما سمر را به شخص شان و همه دوستداران حقوق زن و به تمام زنان افغان تبريک مى گوئيم و توفق مزيد براى او در زندگى سياسى - اجتماعى شان آرزو مى کنيم.
٭ ٭ ٭ ٭ ٭ ٭
|