|
عصر دولتشاهی
فعل امر و التزامی را در زبان فارسی چگونه بنویسیم؟
در کشور ما نبود یک نهاد سراسری و با اعتبار فرهنگی که صلاحیت تعیین نمودن گونه های درست نوشتاری واژه ها را داشته باشد، سبب شده است که ناهمگونی های چشمگیری در املای بسیاری از واژه ها در نوشته های ما رونما گردد. یکی ازین ناهمگونی ها در نوشتن فعل امر و التزامی برای افعالیست که حرف اول ساقۀ اول آنها "آ" یا "اَ" باشد. مانند: آمدن، آوردن، اندیشیدن، انگیختن، افزودن، آراستن. پیش از این که به فعل امر برویم، می خواهم در مورد ساقه ها یا ساقه های فعل برای زمانه های حال و گذشته روشنی بیندازم. چگونگی بدست آوردن ریشۀ حال در زبان فارسی قوانینی دارد که استثناهایش بیشتر ازان است. به گونۀ نمونه برای بدست آوردن ریشۀ حال برای افعال بالا، در گام نخست ادات مصدری "دن" و "تن" را می اندازیم. آنچه می ماند، در برخی افعال بدون تغییر به صفت ساقه پذیرفته شده برای ضمایر مختلف گردان می شود و در برخی از افعال دیگر، پیش از گردان شدن در آن تغییراتی می آید. نخست نمونۀ افعالی که ساقۀ اول شان بدون تغییر گردان می شود. مانند: بردن خوردن پراندن چراندن دواندن در کلیه موارد بالا، پس از برانداختن ادات مصدری "دن" آنچه می ماند برای ضمایر مختلف می تواند گردان شوند. بدین ترتیب. بردن: با انداختن "دن" آنچه میماند، "بر" است. پس: می برم، می بری، می برد، می بریم، می برید، می برند. خوردن: می خورم، می خوری ..... به همین گونه تمامی مصدرهای ذکرشدۀ بالا گردان می شوند. واما این قانون برای همه مصدر ها کاربرد ندارد. مثلاً کردن، آمدن، شدن، پریدن، بریدن وغیره. چرا که ساقۀ این افعال برای فعل حال به ترتیب چنین است: کردن: کن – می کنم. آمدن: آی – می آیم. شدن: شو – می شوم. پریدن: پر – می پرم. بریدن: برُ – می بُرم.
حالا فعل امر: اگر بخواهیم برای گتگوری نخست فعل امر بسازیم بسیار ساده است. بدینترتیب که به سرِ ساقۀ اول (ساقۀ حال) فعل پیشوند "بـِ" را می افزاییم و فعل امر بدست می آوریم. اینگونه: مفرد: ببر، بخور، بپران، بچران، بدوان جمع: ببرید، بخورید، بپرانید، بچرانید، بدوانید. و اما چگونگی نوشتن این افعال: صرفنظر ازین که ساقۀ اول با قاعده باشد یا بی قاعده، وقتی ساقه با حرف بیصدا آغاز شده باشد، فعل امر به همین روش بالا ساخته و نوشته می شود. اما اگر ساقه با حرف صدا دار آغاز شود، مساله فرق می کند و درست همین نکته است که این نوشته قصد روشن شدنش را دارد. چنانچه در ترکیب پیشوند "بـِ" با ساقۀ اول برای ساختن فعل امر متوجه شده اید، این پیشوند مرکب از دو حرف است. یعنی "ب" و حرف کوتاه صداداری که در فارسی نوشته نمی شود یعنی "زیر". در حقیقت ما "بـِ" را به آغاز ساقه می افزاییم. در زبان فارسی همیشه وقتی دو حرف صدا دار با هم ترکیب شوند، یک "ی" میان آنها قرار می گیرد. این حقیقت را زمانی می توانیم درک کنیم که واژه را تلفظ کرده و خود به دقت بشنویم. به گونۀ نمونه اگر بخواهیم، فعل امر از"آمدن" بسازیم. درین صورت: ساقه برای فعل آمدن "آ" است. وقتی این ساقه با "بـِ" ترکیب می شود: بـ + آ = بیا چنانچه در بالا می بینیم، با به هم آمدن دو مصوتِ "زیر"، و "آ"، صدای "ی" در میان بروز کرده است. حالا توجه کنید به فعل التزامی ِ آمدن که می شود: بیایم، بیاید، بیایید، بیایند.... بازهم قانون ترکیب دو مصوت و بروز "ی" در بخش دوم فعل متعدیِ "بیایم" پابرجاست. چرا که: پسوند ضمیر فاعلیِ ام، ای، اید، ایم، اند، اد... نیز همه با مصوت های کوتاه شروع می شوند. ازینرو وقتی پیش از خود مصوت "آ" را دارند بازهم "ی" در میان شان بروز کرده است. ازینرو یک "ی" پیش از"آ" و یک "ی" پس از "آ" در فعل حال میداشته باشیم. که اولی به خاطر ترکیب پیشوند "بـِ" با "آ" و دومی به خاطر ترکیب پسوند های "ام، ای، اد، اش، ایم، اید و اند" با "آ" به میان آمده است. بار دیگر توجه کنید به تلفظ واژه های بیایم، بیایید.... گفتنی است که حرف "آ" تنها زمانی با "مد" نوشته می شود که در آغاز واژه باشد. اما وقتی در میان یا پایان واژه بیاید، بدون "مد" نوشته می شود. ازینرو "آ" در "بیایم" یا "بیا" بدون مد است. در حالی که صدای "آ" تغییر نمی کند بلکه تنها در نوشتن تغییر می آید. نمونه های دیگر: آراستن- بیارای آوردن – بیار آسودن- بیاسای و اما زمانی که ساقۀ فعل با مصوتهای کوتاه ساخته شود املای درست چه گونه می تواند باشد؟ بیایید، مصدر "انداختن" را در نظر بگیریم: با برانداختن ادات مصدری "تن" آنچه می ماند، "انداخ" است. بازهم مطابق دستور های زبانی، حرف "خ" به "ز" تبدیل می شود و "انداز" بدست می آید که ساقۀ اول فعل انداختن است. وقتی آنرا گردان کنیم این افعال را بدست می آوریم: می اندازم، می اندازی، می اندازد، می اندازیم، می اندازید و می اندازند. توجه باید کرد که مصوت آغازین "انداز" کوتاه است. در حالی که مصوت آغازین در مصدر "آمدن" دراز بود. ازینرو وقتی "انداز" با ادات امر "بـِ" یکی می شود بازهم "ی" بروز می کند. اما "ا" که درحقیقت "زبر" است در نوشتن از بین می رود. چرا که "زبر" را تنها زمانی با الف نشان می دهیم که در آغاز واژه باشد. ازینرو: بـِ + انداز = بـِ + ی + انداز = بینداز. چرا الف را حذف کردیم؟ به خاطری که "الف" پیش از ترکیب وظیفۀ نشان دادن صدای زبر را در "انداز" داشت. اما وقتی ترکیب می شود، دیگر صدای "زبر" در آغاز نیست بلکه در میان واژه قرار می گیرد و صدای زبر در میان واژه هیچگاهی با الف نشان داده نمی شود بلکه زبر روی حرف پیشتر ازخودش قرار می گیرد. درینجا زبر روی "ی" قرار می گیرد و املای درست فعل امر انداختن می شود: بِیَنداز و بِیَندازید. نمونه های دیگر: اندیشیدن- بیندیش انگیختن – بینگیز افزودن- بیفزا افگندن – بیفگن افعال التزامی نیز به همین صورت شکل می گیرند. مانند: بیفروزم، بینگیزند، بیفرازیم.... از نظر بنده قانون زبان درین مورد همین است که در بالا آمد. امید است اگر قانع کننده بوده باشد، به آن عمل کرده و در معیاری نوشتن واژه ها کمک کنیم.
ادبی ـ هنری
|