© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شایسته ترین تجلیل از روز جهانی زن

 

نویسنده : گلالی حبیب

 

 

 

صدمین سالگرد هشتم مارچ روز جهانی زن را حضور همه زنان جهان مبارک باد میگویم. درود می فرستم به زنان مبارز جهان که در راه رهایی آزادی عدالت اجتماعی رزمیده و می رزمند.

 

در مورد این روز میان زنان نظرات متفاوت وجود دارد. برخی از زنان اگر آنرا قدردانی و بزرگداشت  ازمقام زن میدانند. عده ای دیگر آن را مظهر نوعی امتیاز دلسوزانه و تحقیر آمیز نسبت به زنان دانسته و معتقداند اختصاص یک روز بنام زنان خود به معنای بذیرش و تایید محرومیتها بر زن است.

 

به هر حال ستم برزنان ریشه تاریخی دارد و نمی توان از آن چشم بوشید بلکه باید جهت رفع و مبارزه علیه آن از هر شگرد و فرصتی استفاده جست و راهی گشود برای رهایی، آزادی و عدالت اجتماعی.

 

 اما در افغانستان هشتم مارچ چه معنی را تداعی میکند؟ سرزمین بلا دیده و عذاب کشیده و اشغال شده تحت ستم  کشوری در جنگ سوخته و ویران وطن که در تمامی حوادث جاری بر آن قربانی نخست اش زنان بوده و حتی به نام آزادی و دموکراسی و حقوق زن بزرگترین خیانتها به آنان صورت گرفته است. وطنی که زنان اش گاهی بنام مذهب، شرعیت و گاهی هم به نام سنت جانسوزترین زجرهارا متحمل شده اند. نه ساله عروس مرد چارزنی هفتاد ساله شده و گاهی قربانی حل اختلافات دو طرف شده اند. بدون اّگاهی بیوه زن اش به عقد برادر شوهر درآمده با دره و شلاق در مظهر عام تآدیب برعایت حجاب برقع اجباری شده اند.

 

زنان ودختران کشورم بوده اندکه ازین مرزبوم دفاع کرده و حماسه آفریدند ولی در شرف آزادی پنجه های سیاه تر را به فرمان آی اس ی بر هستی مادی و معنوی شان فرود آمده یافتند. زن بودکه مورد تجاوز تفنگ داران مهاجم شهر ها قرار گرفت. زن بود که توسط برادر و پدرش کشته شده تا به عقد اجباری زورمندان و قوماندان های محلی در نیایند یا پدرو برادرش شاهد تجاوز جمعی نظامیان براو نباشند. زن بود که از بلندی های اپارتمانها خودرا برتاب کرد تا عزت اش را قوماندان محل نرباید. زن بود که برای انتقام گیری دو طرف به خاطر اختلافات قومی، مذهبی، منطقوی قرار گرفت. در برابر همه برهنه میشودو به صورت نابخشیدنی توهین و تحقیر میشود. زن بود که تن به روسپی گری اجباری داد و به بهای عفت و عزت اش شکم کودکان بی پدراش را سیرساخت. داستان تلخ سرنوشت زن را پایان کجاست؟ زنان  که در کمب های سوزان بی آب و نان پشاور شب و روز گذرانید هر یک سرگذشتهای هولناک اند. در حرم سرای های عرب و پنجابی ها فقط به قیمت بول اربابش به دالر به عربها فرخته شد.  زنانیکه بس از سوختن تاک و درختهای زمین شان در شمالی زنده گی را در دروزخ میگذراندند و حتی در وقت رفع حاجت مجبور بودن چادری داشته باشند.

 

زن بودکه با ممنوع شدن ازکار در خانه برتاب شد و اگر بدون محرم شرعی بابه بیرون مینهاد دره و شلاق برسر و دوشش میخورد چرا رویش بنهان نیست یا بوت سفید به با دارد و یا لباس اش بسند شلاق به دستان طالب بچه های بر عقده مدارس دیوبندی باکستانی نیست "ساخت بافت خانم بینظیر بوتو، مادام البرایت معاون وزارت خارجه امریکا بانو رابین رافایل عضو سنای امریکا تحت حمایه استخبارات امریکا و انگلیس"، وکمک مادی و معنوی عربستان سعودی پروژه طالبان.

 

بلاخره زن یعنی زرمینه در مظهر عام اعدام شد و هفت کودک بی بدرش فریاد میزدند مادر مارا نکشید. مصایبی را که درین جا به طور فشرده برشمردیم همه محصول جنگهای سالیان دراز در افغانستان بوده است باز هم تآکید میدارم که بیشترین صدمه ناشی از آنرا زنان به جسم و روحشان متحمل شده اند. با آنچه که از آن گذشته وضیعت کنونی زنان افغانستان چه گونه است آیا زنان افغانستان آزاد و رهایده از ستم های گوناگون است یا خیر؟

 

بس از یازدهم سبتمبر دوهزاریک و سقوط حکومت وحشت و دهشت طالبان بسیاری اززنان جهان گمان میبردند که زنان افغانستان دیگر به آزادی و رفاه دست یافته اند امابه گونه که بعضی ها در زمان طالبان مساله زنان افغانستان را در اجبار چادری و کار بیرون از خانه میدیدند. اکنون ده سال است که حاکمیت سیاه طالبان فرو باشیده ولی عده بر مسند قدرت قرار گرفته اند که افکار و اندیشه طالبانی در سر دارند و زنان افغان به این باور اند که حرکت های ملی و دموکراتیک بدون عناصر ملی و دموکرات غیر ممکن است و این را خوب میدانیم که حرکت ما با اهداف والای انسانی به سوی آینده بدون آگاهی و ابزار تیوریک فکر و اندیشه نوین و مترقی دشواراست آیا دولت فعلی با ترکیب عده از جنگ سالاران ناقض حقوق بشر سرمایه داران معافیایی و جانب داران معافیای مواد مخدر بین المللی میتواند یک دولت ملی و همه گان را برای مردم بلا کشیده افغانستان بسازند. بااین افکار و ماهیت سیاسی ممکن نیست با عیاهوی ریا کارانه و کاذبانه حقوق زن و دموکراسی و تحمل سیاسی به اقتضای روزبنهان ساخت.

 

 زنان تحت ظلم مظاعف از فرط تعصب و تحجر خودرا در هرات میسوزانند نادیه انجمن به خاطر شعراش و به خاطر صدای رسایش کشته میشود ذکیه ذکی سانگه فقط به خاطر مسوولیت و کارشان در تلویزیون و رادیو به قتل میرسند.نخستین قربانیان زد خوردهای ناتو و طالبان زنان و کودکان اند بارها به خاطر داریم که زنان و کودکان به خاطر نجات از شر و آزار و تجاوز جنگ سالاران قوماندان سالاران و نظامیان ناتو خودرا به دریا انداخته اند. و ما نمیتوانیم فراموش کنیم حادثه خونین و بمباردمان های ناتو در شندند هرات، هلمند و قندهار هسکه مینه و کنر و خوست  حوادث یکاولنگ دشت لیلی، نابودی بودای بزرگ ۱۳۷۱ تا ۱۳۸۰ را در اذهان ما دوباره تداعی مینماید. خون بهای قتل یک افغان در استراتیژی نظامی امریکا وبانک جهانی و دولت تحت فرمان امریکا فقط و فقط یک صد هزارافغانی است وبس.

 

انسان سرزمین من چون متاعی درآشفته بازار سیاست نظامی امریکا و انگلیس بخاطر منافع شان بی ارزش است.

در افغانستان مرگ و میر کودکان و زنان در جهان مقام دوم را دارد، معتاد شدن زنان به تریاک هم ارمغان دموکراسی و حقوق زن است.

 

در شهر ترور و اختناق در جغرافیای قاتل زن صدای زنان قرا و قصبات زیر سلطه تفنگ سالاران داخلی و قوتهای خارجی ناتو نمیتواند به گوش رسانه های جهان برسد. تریاک، کشت خاشخاش فقط به نفع مافیای جهانی مواد مخدر است بیشترین کشت خاشخاش تریاک قاچاق تجارت و ترافیک آن در هلمند وقندهار است در هلمند و قندهار ولایات که بیشترین سباهیان بی شمار انگلیس و امریکا حضور فعال دارند مگر زنان و کودکان و مردان هلمندی دارو و دوای و زهر را فقط و فقط به نام کوکنار در هنگام درمان شان استفاده میکنند در اثر استعمال بمب های مختلف در ولایات جنوبی و بعضی مناطق دیگر عده زنان اطفال ناقص الخلقه به دنیا میاورند رنجی که مادران تا اخیر عمر با طفل ناقص، معیوب و معلول خود باید بکشد.

 

بعد از قتل اجمل نقشبندی توسط خبرنگار ایتالیایی و قتل یک خبرنگار دیگر در کندز باز هم توسط یک خارجی، قتل مرموز صمد روحانی منادی و ده ها خبرنگار دیگر به شکل مرموز آن خبرنگاران را کدام تضمین وجود دارد که بتواند رسانه های داخلی و جهانی را یاری رساند تا اینکه همه موضوعات از طریق خود امریکایی ها انگلیسی ها به خاطر تضاد های داخلی خود شان درز میکند. همان گونه که باز سازی محوه تروریزم و القاعده مبارزه با مواد مخدر، تطبیق شدن بلان مارشال و وعده ها در تحکیم دموکراسی آزادی بیان درعرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تا هنوز هم جامه عملی به تن نکرده باز هم تآکید میداریم که باز سازی افغانستان در سایه جنگ سالاران، تفنگسالاران داخلی و خارجی، اقتصاد جنگی و مافیای حقوق زن و حقوق بشری و دموکراسی امیدی است در سراب ورهایی زنان نیز به خواب و خیالی میماند.

 

در مدت ده سال ما زنان باید اعتراف کنیم که نتوانستیم که جنبش واقعی اجتماعی و سیاسی را برای تحقق و حقوق حقه  انسانی خود به مثابه یک نهضت ملی و فراگیر ایجاد کنیم فعالیت بعضی از نهاد های زنان در افغانستان به بقا و تداوم  حکومت به دستگاه حاکم بوده که عملآ درین ده سال در هر مقطعه زمانی از گروه های خاص زنان استفاده شده است.

و این را هم میدانیم که در مدت ده سال انجو و انجوبازی ها تحت شعار حقوق زنان از جنبش خود جوش وآگاهانه و نهضت های فراگیر و ملی زنان از اتحاد و همبستگی شان جلوگیری شده است از عده زنان بارلمان و حکومت استفاده  ابزاری برای تحکیم قدرت و حفظ قدرت شان مردان سود کلان را برده اند. روند جنبش آگاهانه زنان برروند انجویی و بروژه یی توسط سفارت خانه های امریکا و انگلیس مبدل شد عده از زنان تشنه قدرت و بول فقط زینت المجلس و عروسک های در دستهای اربابان قدرت و سرمایه مافیایی بوده اند که هیچ گونه کاری مثمر را به خاطر منافع ملی کشور انجام ندادند.

 

و این را خوب همه میدانیم که در مقاطع مختلف زمانی بروژه های بزرگ و گوچک بنام زن از جانب سفارت خانه ها و موسسات خیریه ارایه شده و فند های بزرگی را روی زنان به مصرف رسانده اند که همه دوباره به حیف و میل رفته مگر منافع کشورهای زیربط را تآمین نموده است. و اکثر بولهای جامعه جهانی به شرکت های امنیتی، کنفرانسها،  وجرگه ها به مصرف رسیده و حتی امروز هم با مصارف گزاف و تشکیلات وسیع به نام شورای صلح، شورای زنان ، شورای علما، مذاکره با طالبان، با حقوق زنان، معاملات سیاسی را انجام میدهند تعداد از ارزشهای و دستآوردهای ده سال زنان قربانی معادلات و معاملات نظامی استخباراتی سلاح فروشان قرن ماست.

خورشید را بگو، درما هنوز خون سحر موج میزند....

 

من به مثابه یک زن با نیروی ایمان و اراده ام در برابر همه موانع و مشکلات بنجه نرم میکنم و میدانم که این شب را سحری است و ندای اعتراض آمیز خودرا به خاطر بی عدالتی ها، نابرابری ها، خشونت های سیاسی که علیه زنان وجود دارد بلند مینمایم، خواهان صلح و آزادی، انکشاف اقتصادی یه مثابه گرانبهاترین میراث تمدن بشری استم و آنرا نه تنها برای کشورم بلکه برای منطقه و جهان عاری از خشونت تقاضا میدارم دیگر نمیخواهم که با تضادها و جنگ های استخباراتی به خاطر منافع کشورهای قدرت طلب و جا طلب زنان کشورم و مردم آزاده ام قربانی شوند. از کنفرانس بزرگ و زنان مبارز جهان در وینزیویلا می خواهیم تا فریاد مارا به گوش جهانیان برسانند واز کشورهاو بارلمانیهای مترقی جهانی در راستای تحقق حقوق انسانی ما کشور در بند و اسیر ما می خواهیم که موضوع افغانستان زخم خونین است که برمرهم و تفکر و اندیشه جهانی همه جهانیان ضرورت دارد. تعهد ما به هشتم مارچ این خواهد بود که تا آخرین قطره خون ما چون زنان جنبش سبز ایران، زنان آزاده مصر، لبیا و تونس و اعراق و فلسطین، زنان مبارز باکستان وزنان اروبا و امریکا از مبارزه به خاطر رهایی مان آرام نخواهیم بود.

 

                  زنده باد همبسته گی زنان جهان با زنان زجرکشیده و ستم دیده افغانستان

 


               

 

 

                                                       «»«»«»«»«»«»   

 

 

 

         ________________________________________________________


 

اجتماعی ـ تاريخی

صفحهء اول