© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


(محمودجعفری)
 

                                             نوروز شناسی

برآمد باد صبح و بوي نوروز                                           به کام دوستان و بخت پيروز مبارکبادت اين سال و همه سال                                         همايون بادت اين روز و همه روز

(سعدی)

تذکر: نوروز از راه می رسد. طبیعت بار دیگر جان می گیرد. گل و بوستان به شکوفه می نشیند. پرندگان به سرودن ترانه های بهاری می پردازند. مردم شادمانی طبیعت را جشن می گیرند . مانیز خود را سهیم این شادمانی دانسته مطلبی را پیرامون آن تقدیم خوانندگان عزیز می نمایم تا باشد که با شناخت بیش تر به سراغ آن برویم.

مفهوم واژۀ نوروز

واژۀ نوروز از دو بخش "نو" و "روز" تشکیل شده است و در زمان ساسانیان به دو معنای عام وخاص استعمال شده است. در معنای عام اسمی بوده برای آغاز اعتدال بهاری و سال نو که مدت پنج روز دوام می یافت و در معنای خاص به روز ششم حمل با نام "خرداد روز" اطلاق می گردید. ایرانیان باستان نوروز را معادل "ناواسرِدا"(یعنی سال نو)، سغدیان مترادف "نوسارد" و خوارزمشاهیان معادل" نوسارجی" به کار می بردند. نوروز در اصطلاح موسیقی یکی از آواز های ششگانه است. نوروز بزرگ، نوروزبیاتی، نوروز خارا، نوروز خردک، نوروز صبا، نوروز عجم، نوروز کوچک، نوروز کیقبادی و نوروز رهاوی از اصطلاحات خاص موسیقی می باشند. در اصطلاح صوفیه نوروز عبارت است از عالم تفرقه.

در لغت نامۀ دهخدا نوشته است:" نوروز "مطلق روز اول سال است به هربرج و هر روز که افتد."

(دهخدا علی اکبر، فرهنگ متوسط دهخدا، به کوشش دکتر غلامرضا ستوده و دکتر ایرج مهرکی، چاپ اول، انتشارات دانشگاه تهران، 1385، جلد دوم، ص 3061)

واژۀ لاتینی نوروز به صورت های مختلف نوشته شده است؛ بخش اول آن با املای No ،Now ،Nov و Naw و بخش دوم آن با املای Ruz، Rooz و Rouz ثبت شده است . دکتر احسان یارشاطر آن را به شکل Nowruz نوشته است. همین املا در نوشته‌های یونسکو به کار می رود.

وجه تسمیه

در این که چرا این روز را نوروز نامیدند، نظریات گوناگونی ابراز شده است: ابوریحان بیرونی در کتاب (التفهیم) می نویسد:

" نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت روز نو، نام كردند زیـرا كه پیـشـانی سال نو است و آنـچه از پس اوست از این پنج روز، همه جشن هاست و ششم فروردین ماه نوروز را بزرگ دارند، زیرا كه خسروان بدان پنج روز حق های خشم و گروهـان بگزاردندی و حاجت ها روا كـردنـدی، آنـگاه بدین روز ششم خلـوت كردندی، خاصگان را و اعتقاد پارسـایان اندر نـوروز نخستین آنست كه اول روزی است از زمانه و بدو فلك آغازید گشتن."

 Sunday, March 20 2005/http://chemidanid.blogspot.com/(

و در "آثار الباقية" ابوریحان بیرونی می خوانیم: "برخی از علمای ایران می گویـند: سبـب این كـه ایـن روز را نـوروز می نامند این است كـه در ایـام تهمورث صـائبه آشكار شدنـد و چون جمشید بـه پادشاهی رسید دین خود را تجدید كرد و این كار خیلی بزرگ به نظر آمد و آن روز را كه روز تازهای بود، جمشید عید گرفت."   (همان)

در نوروز نامۀ منسوب به خیام آمده اســت: "سبب نهادن نوروز آن بوده است كه چـون دانستند كه آفتاب را دو دور بـوده یكی آن سیصد و شست و پنج روز و ربــعی از به اول دقیـقه حمـل باز آید، بـه همان وقت هر روز كه رفته بود بدین دقیـقه نتواند آمدن چـه هـر سال از مدت همی كم شود، چون جمشــید این دو را دریـافت نوروز نام نهاد و جشــن آیـین آورد. پـس از آن پادشاهـان دیـگر مردمان بدو اقتدار كردند."      (همان

زمان نوروز

در این که کدام روز، نوروز است اختلافات زیادی موجود می باشد:

1- هخامنشيان: هخامنشیان نوروز را از 21 حوت تا 19 ثور تجلیل می کردند. مطابق شواهد موجود کوروش دوم، بنیان‌گذار هخامنشیان، در سال ۵۳۸ ق. م، نوروز را جشن ملی اعلام کرد. و پس از آن در زمان داریوش یکم این جشن همچنان ادامه یافت. وی همچنان به مناسبت نوروز سکه ای را از جنس طلا در سال 416 ق. م ضرب نمود که یک سوی آن سربازی را در حال تیراندازی نشان می دهد.

2-اشكانيان وساسانيان: اشکانیان وساسانیان معتقد بودند که نوروز درميان فصول سال در حال گشت می باشد. گاهی در یک فصل وگاه در فصل دیگر واقع می شود، وهرچهار سال یکبار از موعد اصلی خود(آغاز برج حمل) به تأخیر می افتد. جشن نوروز در دوران اشکانیان به مدت چند روز (اقلاً شش روز) برگزار می گردید. پنج روز اول را نوروز عامه و روز ششم را نوروز خاصه(یا خرداد روز) می گفتند. در روزهای نوروز عامه دهقانان، روحانیون، نظامیان، پیشه وران واشراف به دیدار شاه می رفتند ومشکلات شان را نزد وی مطرح می ساختند و جواب می گرفتند. در روز ششم نزدیکان شاه به حضور وی می شتافتند. البته در کنار نوروز یک روز دیگر نیز تجلیل می گردید که از آن به " مهرگان" یاد می کردند.

در دورۀ ساسانیان نیز از نوروز تجلیل می گردید. و در این روز رسم وعنعنات خاصی را اجرا می کردند. در سایت "ویکی پیدیا" نوشته است:"در دوران ساسانیان، ۲۵ روز پیش از آغاز بهار، در دوازده ستون که از خشت خام برپا می‌کردند، انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) را می‌کاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آن ها را جمع نمی‌کردند. هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند. از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند. همچنین از زمان هرمز دوم، رسم دادن سکه در نوروز به‌عنوان عیدی متداول شد."               ( سایت ویکی پیدیا)

3-  عهد هند واروپايي: در زمان هندواروپایی اول تابستان( سرطان/ حمل) را به مناسبت روز نوروز تجلیل می نمودند.

4-   بخش كهن اويستا: در اویستا اول حمل نوروز خوانده شده است.

5-   سلجوقيان: سلجوقیان اول حمل را مصادف با اعتدال بهاري(یعنی تحويل آفتاب به برج حمل) می دانستند( که این روز بنابرتقویم میلادی برابر می شود با 21-22 مارچ ). به همین خاطر جلال الدين ملك شاه سلجوقي دستور داد تا تقويم جلالي را مطابق اول حمل بسازند. از آن پس اول حمل آغاز سال نو خورشیدی گردید. و این جشن در آسياي ميانه، قفقاز كه تاريخ ميلادي دارند نیز برگزار مي گرديد.

 

بنيانگذار و مبدأ نوروز

دقیقاً مشخص نیست که نوروز توسط چه کسی و در چه زمانی به وجود آمد. اما از سابقۀ سه هزار سالۀ آن، بسیار سخن گفته شده است. در زیر به برخی از دید گاه راجع به منشأپیدایش نوروز اشاره می کنیم:

1-     كيومرث: به قول شاهنامه وتاريخ طبري ، کیومرث نخستین کسی است که نوروز را بنیاد نهاد. در "ویکی پید یا" می خوانیم: "در برخی از متن های کهن ایرانی ازجمله شاهنامۀ فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن ها، کیومرث به‌عنوان پایه‌گذار نوروز معرفی شده است. پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آن جا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند وآن روز را روز نو نامیدند."        (ویکی پیدیا)

همچنان از قول شاهنامه می خوانیم: "در میان تمام پادشاهانی که به قدرت می رسند پادشاهی جمشید از ویژگی های خاصی برخوردار بوده است و درست در همین زمان یعنی سلطنت پسر طهمورث؛ جمشید ، نوروز شکل می گیرد. زیرا اکثر دگرگونی های اجتماعی و اقتصادی در زمان او صورت گرفت و به سبب این که جمشید ایرانشهر را به غایت آبادانی رسانید و در روز نوروز دنیا را به تصرف در آورد ، پس از آن او بود که مقرر کرد نوروز را جشن بگیرند."    (سایت پندار)

2-   بابليان: برخی براین باورند که نخستین بار بابلیان پس از حملۀ کورش دوم( بنيانگذار هخامنشيان) به بابل، در سال 538 ق. م نوروز را جشن ملی اعلام کردند.

3-   زرتشت: تعدادی براین عقیده اند که نوروز در زمان زرتشت به وجود آمد امّا بعضی از نویسندگان با ردّ این نظر می گویند؛ در اويستا از نوروز ياد نشده است.

4-اشکانیان وساسانیان: در زمان اشكانيا و ساسانيان دونوع جشن برگزار مي گردید: نوروز و مهرگان. نوروز شش روز طول مي كشيد (پنج روز نوروز عامه و یک روز نوروز خاصه). به عبارت ديگر ساسانيان دوجشن فصل داشتند كه نوروز را جشن فصل سرد يا زمستان مي گفتند ( ابتدا10 ماه بود و بعداَ 5 ماه شد) و مهرگان را جشن فصل گرم مي ناميدند (ابتدا 2 ماه بود كه بعداً 7 ماه گرديد).

سال 11 هجري برابر با جلوس يزدگرد(پسرشهريار) شاهنشاه ساساني نوروز در 16 جون در نزديك اوّل تابستان برگزار مي گرديد و از آن زمان به بعد در هرچهار سال يك روز عقب افتاد تا در سال 392 ه. ق نوروز به اوّل حمل رسيد ودر سال 367 ه . ق نوروز به 23 حوت باقي ماند تا اين كه جلال الدين ملكشاه سلجوقي تقويم جلالي را ساخت و نوروز را به اول حمل (موقع تحويل آفتاب به برج حمل ) اعلام داشت.

برخي مي گويند نوروز سي روز بود: 5 روز مربوط شاه واشراف،5 روز مختص اموال ودريافت هدايا، 5 روز مربوط خدم، 5 روز مربوط خويشان شاه و 5 روز دیگر مربوط رعايا.

تاريخچه

 نوروز كهن ترين آيين ملي درجهان می باشد. اگرچند تاریخ مشخصی ندارد اما این قدر روشن است که اقلاً پیش از سه هزارسال قبل از میلاد تجلیل می شده است. برای ذهن نشین شدن مسأله، آن را در چند مرحله دسته بندی می نماییم:

الف. هخامنشيان: در زمان كورش دوم (538 ق.م) نوروز جشن گرفته مي شد و در زمان داريوش يكم نوروز در تخت جمشيد برگزار مي گرديد.

ب. اشكانيان وساسانيان: درزمان ساسانيان دو جشن برگزار مي گرديد: نوروز ومهرگان. مدت جشن نوروز شش روز بود كه 5 روزآن جشن عامه ويك روز آن جشن خاصه خوانده مي شد. واين جشن از اول حمل آغاز وشش روز دوام مي يافت و در ميان فصول در گردش بود. هرچهار سال كه از اول حمل مي گذشت يك روز به عقب مي افتاد.

گفته شده است که اردشير بابكان(بنيانگذار ساسانيان) درسال 230 م از روم خواستار رسميت يافتن نوروز شد كه از سوي مجلس سنا پذيرفته گرديد.

ج. پس از اسلام: بعد از اسلام در زمان عباسيان هديه نوروزی اجرا مي شد و در زمان سامانيان وال بويه جشن نوروز به گستردگي تجليل مي گرديد.

د. صفويان: جشن نوروز در زمان شاه عباس صفوي (1597 م) در نقش جهان اصفهان برگزار مي گرديد.

فلسفۀ نوروز

 در این که چرا از این روز تجلیل می گردد دلایل مختلفی را ذکر کرده اند از جمله:

 بزرگداشت طبيعت، تجلیل از زندگي، تجلیل از ارزش هاي انساني، به خاطر تحوّل در جان آدمی، به خاطر نو زايي طبیعت، و ارج گذاری از زيبايي های طبیعت، به دلیل شگوفایی طبيعت و به خاطر شادابي وسرزندگی.

بعضی مناسبت های خاصی را دلیل این مسأله آورده اند مانند این که گفته اند؛ این روز روزتعهد گرفتن خداوند از بندگانش است براي پرستش خداوند واحد،روز طلوع خورشيد است، روز پيروزي علي درجنگ نهروان و روز بر تخت نشستن حضرت علی(ع) می باشد، همچنان این روز روز نزول جبرييل، روزي لنگر انداختن كشتي نوح، روز ايجاد ستاره وزمين و روزخلق گل هاي زمين است.

نوروز واديان

قبلاً یاد آورشدیم که نوروز ریشۀ مذهبی ندارد اما به مرور زمان صورت مذهبی یافته است. از این رو دیدگاه های مختلف وگاه متضادی در این رابطه به وجود آمده است که به برخی از این نظریات اشاره می کنیم:

الف. مسيحي: درقرون اوليه به دليل مخالفت كليساي كاتوليك جشن سال نو –به دليل شرك بودن آن-ممنوع شده بود ولي كليسا تاب مقاومت آورده نتوانست ومجبور شد كه مراسم مذهبي را نيزبا سال نو همراه گرداند.

ب. اسلام: در این که آیا اسلام مخالف نوروز به عنوان یک جشن مذهبی وملی است نظریات مختلفی ابراز شده است از جمله دو نظر عمده (مخالف وموافق) مطرح گردیده است:

1-مخالفين: شهيد مرتضي مطهري وامام محمد غزالي با نوروز مخالف اند. دليل شان اينست كه در دوران خلفاي راشدين نبوده است وپس از آن به وجود آمده است.

2- موافقين: عده ای معتقدند که جشن نوروز هیچ گونه مخالفتی با اسلام ندارد. این گروه سه دلیل می آورند:

الف. احاديث: در جلد 59 بهار در بيش از 45 صفحه راجع به نوروز صحبت شده و به نقل از امام صادق به معلي بن خنيس آمده است: كه نوروز روز تعهد گرفتن خداوند از بندگانش است براي پرستش خداوند واحد، روز طلوع خورشيد، روز پيروزي علي درجنگ نهروان ، روز نزول جبرييل، روزي لنگر انداختن كشتي نوح، ايجاد ستاره وزمين،خلق گل هاي زمين. همچنان مجلسی از قول امام صادق می آورد: "در آغاز فروردین آدم آفریده شد و آن روز فرخنده ای است،برای خواستن نیازها و برآورده شدن آرزوها و دیدن پادشاهان و فراگرفتن دانش و کابین بستن و زناشویی و مسافرت کردن و داد و ستد و در این روز فرخنده بیماران رو به بهبودی می گذارند و بارداران به زودی می زایند و روزی ها فراوان می شود."  (سایت پندار)

ب. سنت: خلفا هداياي نوروزي را به عنوان خراج سال قبول مي كردند. خلفاي اموي هداياي نوروزي را معمول داشتند كه در زمان عباسيان رونق گرفت. ونیز نقل شده است که هرمزان والي خوزستان در زمان خليفه دوم از اقلام خوان نوروزي خوانچه اي را براي حضرت علي فرستاد كه مورد قبول واقع شد.

ج. عقل: نوروز روز شادي، عاطفه، همبستگي و روابط اجتماعي است. نوروز روابط اجتماعي را محكم مي كند و سطح عاطفه راكه نياز اجتماع است بالا مي برد. از این رو هیچ گونه مخالفتی با شریعت ندارد؛ چه این که شریعت نیز رسم های پسندیده را ممنوع نساخته است.

جغرافياي نوروز

نوروز در کشورهایی چون افغانستان، ايران، اردون، هندوستان، پاكستان، ازبكستان، تاجكستان، قرقزستان، آلبانيا مورد تجلیل قرار می گیرد. سازمان ملل متحد طی نشستی به تاریخ 4 حوت (برابر با 23 فبروری) نوروز را یک مناسبت جهانی نامیده روز رسمی اعلام نمود. مطابق آن تمامی کشورهای جهان باید اول حمل (که برابر می باشد با 21 مارچ ) را در تقویم های شان به عنوان نوروز درج نمایند و در حفظ و توسعۀ فرهنگ آن تلاش نمایند. "سازمان ملل ملل در خبرنامه ای دربارۀ اهمیت نوروز آورده است که: نوروز برای بیش از300 میلیون نفر در سراسر جهان آغاز سال نو است و بیش از سه هزار سال است که در مناطق گسترده ای از جهان: بالکان، منطقه دریای سیاه، قفقاز، آسیای مرکزی و خاورمیانه جشن گرفته می شود." (سایت فارسی بی بی سی)

نوروز درافغانستان 

 با توجه به این که نوروز قدمت سه هزار ساله دارد، وافغانستان سرزمینی بوده که هخامنشیان و ساسانیان نیز در آن سکونت داشته اند، می توان به این نتیجه رسید که نوروز آغازین روز های پیدایشش را دراین جا گذرانده و سال ها در دامن این خاک زیسته است اما به دلایل مختلف فراز وفرود هایی را پیموده است. اولین بار در تاریخ افغانستان، جشن نوروز توسط طالبان ممنوع اعلام گردید. و در کشور های تركمنستان، قرقزيستان و تاجكستان در زمان شوروی سابق مردم از برپایی جشن نوروز محروم گردیدند.

ميله گل سرخ

میلۀ گل سرخ سابقۀ طولانی دارد. از حدود قبل از میلاد مردم از نقاط مختلف جهان چون اردن، ايران، هندوستان، تركستان، عراق، شام و... هر بهار در "نوبهار" بلخ جمع مي شدند و نوروز را جشن مي گرفتند. علم هاي خود را كنار درفش كاوياني(با رنگ سرخ، زرد وبنفش كه رنگ گل سرخ است) مي نهادند و اين علم ها تا چهل روز برپامي بود.

 همچنان مطابق روايت هاي تاريخي در تل خيران(كنار روضۀ فعلي) جمع مي شدند و روز نوروز را جشن مي گرفتند. بعد ازكشف روضه، سلطان حسين بايقرا جشن مراسم ميله گل سرخ را از بلخ به مزار انتقال داد و نیز مركز دولتي را به مزار آورد. اما ميلۀ گل سرخ به شکل امروزین آن، 50 – 60 سال پيش در بخارا، خجند، تاشكند، اسفره، اصفهان، و بعضي جاهاي ديگر برگزار می گردید.

جنده بالا

جنده بالا یکی از مراسمی است که هرساله در روضۀ مبارک شهر مزارشریف به اجرا در می آید. اصولاً جنده به ازبيكي "توغ" گفته مي شود كه منظور از آن پرچم مي باشد. توغ تكه هاي رنگارنگي است كه مردم برپايۀ جنده مي بندند

رسم ورواج ها

رسم و رواج های معمول در افغانستان در ایام نوروز عبارتند از خانه تكاني، آتش بازي، هفت سين، هفت شين، هفت ميوه، ديد وباز ديد، بزكشي، كشتي گيري، سوار كاري، طبيعت گردي...

نوروز در ادبيات

از نوروز در ادبیات دری به گونه های متفاوتی یاد شده است. آثار ابوريحان بيروني، تاريخ طبري، فردوسي، منوجهري، عنصري، مسعودي، مسكويه، سنايي و... از نمونه آثار برجسته ای اند که به نوروز نگاه متفاوت داشته ودارند. اگر یک نگاه کلی به آثار مذکور داشته باشیم به این نتیجه می رسیم که دو دیدگاه راجع به نوروز در ادبیات دری وجود دارد:

الف. دیدگاه عرفانی: در این دیدگاه بهار ونوروز دو روی یک سکه خوانده شده است. وقتی از نوروز یاد شده، بهار را نیز در بر گرفته است و هنگامی که از بهار یاد گردیده نوروز را نیز شامل شده است. از این رو نوروز وبهار به معنای واحدی به کار رفته اند. شاعرانی که بادیدعرفانی به بهار نگریسته اند، بیش تر محتوای توحیدی را در شعر های شان به کار برده اند مانند این شعر صائب تبريزي:

از دل پرخون بلبل كي خبر دارد بهار                هر طرف چون لاله صد خونين جگر دارد بهار
از قماش پيرهن، غافل ز يوسف گشته اند   
       شكوه ها از مردم كوته نظر دارد بهار

در این دیدگاه بهار تداعی کنندۀ معاد وزندگی اخروی انسان می باشد و طبیعت تجلی گاه خدواند محسوب می گردد چنان چه ميرزا عبدالقادر بيدل دهلوي گوید:

منتظران بهار، بوي شكفتن رسيد            مژده به گلها بريد، يار به گلشن رسيد
لمعۀ مهر ازل، بر در و ديوار تافت
       جام تجلي به دست، نور ز ايمن رسيد

ب. دیدگاه توصیفی: در این دیدگاه، بهار از منظر زیبایی های طبیعی مورد توجه قرار گرفته است. هرچه را شاعر خواسته توصیف نماید به یکی از منظره های طبیعی تشبیه کرده است. مولانا جلال الدين محمد بلخي فرماید:

امروز روز شادي و امسال سال گل                         نيكوست حال ما كه نكو باد حال گل
گل را مدد رسيد زگلزار روي دوست
                         تا چشم ما نبيند ديگر زوال گل

گاهی هم خود نوروز مورد توصیف قرار گرفته است. سعدی فرماید:

برآمد باد صبح و بوي نوروز      به کام دوستان و بخت پيروز
مبارکبادت اين سال و همه سال      همايون بادت اين روز و همه روز

یا اوحدي مراغه اي گوید:
باز شادُروان گل بر روي خار انداختند     زلف سنبل بر بنا گوش بهار انداختند
دختران گل به وقت صبحدم در پاي سرو    از سر شادي طبق هاي نثار انداختند

حافظ نیز به این صورت به توصیف بهار پرداخته:

رسيد مژده كه آمد بهار و سبزه دميد        وظيفه گر برسد مصرفش گل است و نبيد
مكن زغصه شكايت كه در طريق طلب    به راحتي نرسيد آن كه زحمتي نكشيد

به هرحال قدر مشترک در همۀ آثار شاعران در مورد بهار شادابی وطراوت بهار می باشد. تمامی شاعران از بهار و نوروز به عنوان فصل طراوت، تازگی وشادابی یاد کرده است. به این شعر سلمان ساوجی توجه نمایید:

بيا كه عهد چمن تازه كرد بهار      به تازگي است چمن را طراوت رخ يار
شكست شاخ شجر زيب تختۀ بزاز     ببرد باد سحر آب كلبۀ عطار

یا خيام نيشابوري فرماید:

بر چهرۀ گل، نسيم نوروز خوش است           در طرف چمن، روي دل افروز خوش است
از دي كه گذشت هر چه گوئي خوش نيست  
   خوشباش و ز دي مگو كه امروز خوش است



 

    

«»«»«»«»«»«»

 

 

 

 


 

ادبی ـ هنری

 

صفحهء اول