مازيار قويدل
متن صحبت شفایی
امروز اگر چه به نام بزرگداشت بانو حميرا نکهت، که يکی از کوشندگان پرکار
گستره ی فرهنگی ما هستند از جا به جای جهان در اينجا گردآمده ايم، انگيزه ی
بنيادين تر و نهادينه تری را نيز می توان در پس پرده ی اين گونه گراميداشت
ها و بزرگداشت ها نهفته دانست. انگيزه ای پربار و از گـُل و بلبل سرشاری را
که از فرهنگی کهن برخوردار است و سرچشمه در داشت های خردمندانه ی پيشينيانی
خردورز و و آزاد اندرز دارد که به دور از هرگونه مرزبندی دينی و سياسی،
آغوشی گشوده و پر مهـر به روی هر آن کسی دارد که آزادی را برای انسان زرد،
سرخ، سپيد و سياه پوست با هر نام و نشان و جا و مکان، چه زن و چه مرد، هم
سنگ وهمآهنگ پاس می دارد و آبادی و شادی و شادمانی گستری را سپاس.
اين گذشته ی کهنسال، کهن بار و ماندگار، دريايی ژرف را می ماند که صدف هايش
آبستن مرواريد های اگرچه رنگارنگ در گويش، ولی استوار بر بنيانی خرد و
انديشه ورز هستند و بَر و بار باغ های سيراب شده اش از آب خوش نوشش، گل
واژه هايی می شکوفاند و می شکوهاند همچون کاخ گزند ناپذير فردوسی توسی و
بوستان و گلستان سعدی و باغ های خزان نا پذيرِ حافظ شيرازی، سوزنی سمرقندی،
مولوی بلخی، مهستی شروانی(خجندی)، اقبال لاهوری، بيدل دهلوی، ناصر خسرو
قباديانی، خواجوی کرمانی، نظامی گنجوی، شهريار تبريزی و ... خرد پرورانی
چون زرتشت و مانی، و آشتی و صلح گسترانی چون کورش بزرگ هخامنش را، که فرمان
آشتی جويانی و راستی گسترانه ی ماندگار اش در هنگام گام نهادن به بابل،
نمود آزادمنشی، خردباوری و آشتی و صلح گستری انديشمندان اين بر و بوم است و
به نام ِ نمود و منشور حقوق بشر در سرسرای سازمان ملل متحد جای و جايگاهی
ويژه دارد تا به جهانيان بشناساند باور به برابری و آشتی گستری را، در ميان
مردمان پشته ی کهن ايران زمين، که اگر چه در همدلی فرهنگی، هماهنگ و نزديک
خامه و هم خانه اند، بنا بر مرزبندی های سياسی امروزی در ايران، افغانستان،
تاجيکستان، قرقيزستان، ترکمنستان و ... زندگی می کنند.
پس به دولت و افتخار داشتن چنان پيشينه ای، نه تنها اين بانوی فرهنگ دوست و
ادب پرور را پاس می داريم، که ارج گزار هر زن و مرد و پير و جوان، با هر
نام و نشان و دين و آينی هستيم که در جای جای جهان پاس می دارد برابری
انسان ها و سروری انديشه و خرد را.
نا گفته نماند که سخن راندن از گذشته همانند نگاه در آينه ی تاريخ و ديدن
روزگار پسين و رفته است برای راندن به پيش و آينده، در اين سخن جای ندارد
نژاد پرستی و پای ورزی و تعصب دينی و آينی و فرهنگی، که دين و آيين گزينشی
شخصی می باشد.
اين گفتار تنها درخواستی برای پرداختن به خويشتن فرهنگی خويش، و داشته های
خوش برداشتی است که به دست مادران و پداران هماهنگ و خوش آهنگ ما کاشته شده
اند و برداشت از آنها، استواری درخور و پشتوانه ی ارزنده ای به ما و
فرزاندمان ارزانی می دارد تا بتوانيم در راه گسترش راستی، درستی، برابری و
پيشرفت جهان، يار و همکار آفريدگار و هر زن و مرد و پير و جوان راستی جوی و
آشتی خويی با هر نژاد و رنگ و زبان و در هر جای جهان امروز و کهکشان فردا
باشيم.
شاد و سربلند باشيد
«»«»«»«»«»«»
ادبی ـ هنری
صفحهء اول
|