© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بشير سخاورز

 

 بشير سخاورز

 

 

 

 

تأثير مشروطيت بر شعر ما

 

 

 

 

 

 

بعد از شکست امير شير علی خان و نفوذ بيش از حد انگليس در امور افغانستان، اجازۀ نشرات برای افغانها داده نشد. شمس النهار اولين جريدۀ افغانستان از نشر باز ماند و اميرانی که بعد از امير شير علی خان در رأس قدرت قرار گرفتند، نه تنها توجهی به نشر کتاب و يا جريده يی نشان ندادند، بلکه برای باج پرداختن به انگليس ها مانع نشرات ميشدند.  هر چند مطبعه يی بنام "دارالسطنت" وجود داشت، ولی اين مطبعه تنها مکاتيب، جداول و بعضی از کتب سلطنتی را چاپ می کرد.  چنانچه در عهد امير عبدالرحمان خان، تنها ديوانی که از طبع برآمد، ديوان عايشۀ درانی بود و در ضمن کتاب تزک ناپليون هم چاپ شد.  البته امير عبدالرحمان خان برای اشاعۀ افکار خودش تلاش بسيار ميکرد، چنانچه با وجود مقاومت سرسخت او در مقابل نشرات، اين امير کم سواد کتاب خودش را بنام پند نامۀ دنيا و دين اقبال طبع داد. هم انگليس ها به سبب آنکه اميری مطابق ميل شان در افغانستان پيدا کرده بودند، کتابی به نام زندگانی امير عبدالرحمان خان با زبان ستايشی و مجامله در انگلستان چاپ کردند که اين کتاب بعداً به خواهش امير وکوشش هند برتانوی، در بمبی هند به زبان دری ترجمه شد(1). اين بود آنچه از امارت يعقوب خان و عبدالرحمن خان به دست اهل فرهنگ رسيده که بديهی است به هيچ وجه نميتوانسته عطش مردمان فرهنگدوست را فروکش نمايد. چنين خلايی در زندگی افرادی که خواهان مشروطه بودند، به وضاحت به ملاحظه می رسيد و بنا بر همين اصل بود که مشروطيت در اولين مراحل با تلاش فراوان می کوشيد تا که اين خلأ را پر نمايد.  افرادی که چرخ مشروطيت را به حرکت در آوردند، خود شاعران و نويسندگانی بودند که يگانه راز موفقيت مشروطه و ترقى کشور را در به وجود آوردن امکانات بيشتر چاپ و نشر می ديدند، به خصوص که در آن زمان رسانه های گروهی مثل راديو و تلويزيون وجود نداشت. يعنی اينکه مشروطيت اولين بار از گلوی شاعران و نويسندگان بر آمد و آنها بودند که در اين راه حتی گذشتن از جان را واجب دانستند.  چنانکه شعار شان اين بود:

            ترک مال و ترک جان و ترک سر

            در رۀ مشــروطـه او منــزل است

مرام جميعت مشروطه خواهان بر اساس ده اصل بود که آنها قرار ذيل آند:

اطاعت به اصول اسلام و تقديس قرآن عظيم و قبول تمام احکام اسلامی

کوشش مداوم در بدست آوردن حقوق ملی و مشروطه ساختن حکومت تحت نظر نمايدگان ملت و تأمين حاکميت ملی و حکم قانون

سعی در راه تلقين عامه به درستی امور معاشرت و نکوهش عادات ذميمه.

آشتی و حس تفاهم بين تمام اقوام و قبايل افغانستان و تحکيم وحدت ملی

سعی در اصلاح ملت از راه صلح و آشتی، نه با دهشت افگنی و استعمال سلاح و زور

تعميم معارف و مکاتب و وسايل بيداری مردم و مطبوعات

تأسيس مجلس شورای ملی از راه انتخابات آزاد نمايندگان مردم

تحصيل استقلال سياسی و آزادی افغانستان و گسترش روابط سياسی و اقتصادی با دنيای خارج (که در آن وقت امير افغانستان مکلف بود غير از دولت هند برتانوی با ديگر دولتی، رابطۀ سياسی نداشته باشد).

تأمين اصول مساوات و عدالت اجتماعی

بسط مبانی مدنيت جديد از صنعت و حرفت و ساختن شوارع و بلاد و ابنيه و منابع آب و برق و غيره.(2)

قراريکه به نظر می رسد مادۀ ششم اين مرام، به وضاحت تعميم معارف و مکاتب و وسايل بيداری مردم را از طريق مطبوعات درخواست می کند. متأسفانه همچو پيشنهادی برای امير افغانستان که بقأ خود را در بقأ انگليس ميدانست، ناگوار بود و تقريباً تمام کسانيکه اين پيشنهاد را به امير پيش کردند، يا کشته شدند و يا به زندان رفتند.  در چنين حول و حوشی ايجاد فضايی که بتواند اندک آزادی برای نويسندگان بدهد، ناممکن به نظر می رسيد و کاری بود دور از تخيل. چنانچه سراج الاخبار اول که در سال 1905م. مطابق 25 صفر سال 1323 هـ. ق. شروع به نشر کرد، بعد از همان نشر شمارۀ اول موجب ناراحتی انگليس شد و با انتقاد سختی از جانب هواداران انگليس مواجه گرديد که مانع نشرات بعدی آن گرديد.  دولت انگليس وجود چنين جريده را نه تنها خطر اساسی برای حفظ  افغانستان در چنبرهء استعمار می ديد، بلکه اثر آن را برای فراسوی سرحدات افغانستان از نظر دور نداشت و می دانست که اين جريده باعث به وجود آمدن نهضت و جنبش آزادی خواهی در نيم قارۀ هند خواهد گرديد.

 

 

ادامه دارد

 

 

 

 


صفحهء مطالب و مقالات

 

صفحهء اول